تولد عیسی: مریم (مادر عیسی) در سال 20 قبل از میلاد در شهر ناصره از منطقه ای به نام جلیل که امروزه در شمال فلسطین واقع است، متولد و در سال 35 بعد از میلاد مسیح در سن 55 سالگی وفات می یابد. یواقیم(پدر مریم) یا هالی [در روایت های مختلف مسیحی] یا عمران [ در روایت قرآن] و همسرش حنّه یا حنا سال ها صاحب فرزند نمی شدند. آن ها نذر کردند که اگر صاحب فرزندی شوند، او را وقف معبد کنند تا به خداوند و مومنان خدمت کند. نذرشان برآورده شد و خداوند دختری به نام مریم را به آن ها عطا نمود. مریم سه ساله بود که پدرش فوت می کند. پدرش خود از بزرگان قوم بنی اسراییل و از یهودیان معروف بوده است. مادرش طبق نذر قبلی شان مریم را از همان سه سالگی به معبد [معبد قوم بنی اسراییل که شامل یهودیان می شد] می سپرد. در معبد سرپرستی او به زکریا، شوهر خاله اش، سپرده می شود. [ قرآن زکریا را یكی از پیامبران الهی می داند درحالی که مسیحیان او را تنها از بزرگان بنی اسراییل می خوانند.] زکریا رییس راهبان و متولی مسجد بیت المقدس بود و مردم را به شریعت حضرت موسی دعوت میكرد. مریم در چنین حالتی و در تنهایی معبد بزرگ شد و تنها کارش عبادت و خدمت به معبد [به روایتی بیت المقدس] بوده است. در سال های بعدی، فردی از قوم بنی اسراییل به نام یوسف که شغل نجاری داشته و از نزدیکان و مریدان زکریا بود، به مریم علاقه مند می شود و سرانجام این دو با هم ازدواج می کنند.

   روزی مریم در معبد تنها بود. در این هنگام فرشته ای بر او نازل می شود. ابتدا مریم بسیار هراسناک شد و فکر کرد که آن مرد قصد تجاوز به او را دارد. اما جبرییل که متوجه ی ترس مریم شد بدو گفت: « سلام بر تو ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی. ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافته‌ای و اینک حامله شده، پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید. او بزرگ خواهد بود و به پسر اعلی مسمی شود و خداوند تخت پدرش داود [از پیامبران بنی اسراییل] را بدو عطا خواهد فرمود. و او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود.» مریم به فرشته گفت: « این چگونه می‌شود و حال آنکه با مردی هم بستر نشده ام؟» فرشته در جواب وی گفت: « روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قوت اعلی بر تو سایه خواهد افکند، از آن جهت آن مولود مقدس، پسر خدا خوانده خواهد شد. زیرا نزد خدا هیچ امری محال نیست.» مریم گفت: « اینک کنیز خداوندم. مرا برحسب سخن تو واقع شود.» پس فرشته از نزد او رفت.

   هنوز چند ماهی از نامزدی این دو نگذشته بود که یوسف متوجه ی بارداری مریم می شود. او به مریم شک نموده و او را متهم به خیانت می کند، لذا قصد طلاق مریم را می نماید، چون آن ها در این زمان تنها نامزد بوده اند و هرگز با هم، هم آغوش نشده بودند. چگونه ممکن است زنی باکره صاحب فرزند شود مگر از طریق خیانت؟ ضمناً چه جوابی به مردم دهد؟ این افکار یوسف نجار را آن چنان آزار می دادند که ناگهان فرشته ای از سوی خداوند در خواب بر وی ظاهر شد و خطاب به او گفت: « ای یوسف، از گرفتن زن خویش مریم مترس، زیرا که آنچه در وی قرار گرفته ‌است، از روح‌القدس است و او پسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد، زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید. و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود، تمام گردد که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: "خدا با ما"یا یاور خداوند. پس چون یوسف از خواب بیدار شد، چنانکه فرشته ی خداوند بدو امر کرده بود، به عمل آورد و با زن خویش ازدواج نمود. بنابر نقل انجيل متي و لوقا در ايام پادشاهي هيروديس، يوسف که از خاندان داود و اصالتاً اهل بيت لحم و مقيم ناصره بود، در آن زمان به بيت لحم رفته که مريم نيز همراه او بود و عيسي مسيح (ع) در همان جا به دنيا آمد. دلایل زیادی برای این سفر یوسف و مریم ارائه شد اما دقیق ترین دلیل همان پنهان کاری بارداری مریم از دید مردم می باشد. در عین حال، روایت های پذیرفته شده ی دیگری نیز هست که از جمله: در آن روزها به منظور يك سرشمارى عمومى در سراسر امپراتوری روم، فرمانى از طرف امپراتور "اوغطس" صادر شد. پس براى سرشمارى هر كس به شهر خود مى رفت و يوسف نيز از شهر ناصره ى جليل به يهوديه آمد تا در شهر داود كه بيت لحم نام داشت، نام نويسى كند، زيرا او از خاندان داود بود. او مريم را كه در اين موقع در عقد او و باردار بود، همراه خود برد. هنگامى كه در آن جا اقامت داشت، وقت تولد طفل فرا رسيد و مريم اولين فرزند خود را كه پسر بود به دنيا آورد. او را در قنداق پيچيد و در آخورى خوابانيد، زيرا در مسافرخانه جايى براى آنان نبود.[لوقا، 2: 7-1] مسيحيان، بر اساس تعاليم كتاب مقدس، محل تولد عيسى را بيت لحم و محل پرورش او را ناصره، می دانند؛ با این روایت برخی خواسته اند بشارات و پيش گويى ها در مورد رهبر آینده ی بنى اسرایيل و مسيح موعود در کتاب تورات را با حضرت عيسى تطبيق نمايند.

   وقتی عیسی به دنیا آمد، یوسف به منظور هر گونه ابهام زدایی و پرسش از سوی مردم، او را پسر خود و از خون خود خواند تا بدین وسیله مریم متهم به خیانت نگردد. انجيل لوقا در این باره می نویسد: « خود عيسي وقتي كه شروع به رسالت خویش كرد نزدیک به سي سالگی بود و حسب گمان مردم پسر يوسف بوده است.»[ لوقا 23:3.] تا سال ها بعد هیچ کس راز این مساله را نمی دانست تا آن که خود عیسی برای حواریون و مردم نقل می کند.

   اما قرآن در مورد بارداری و زایمان مسیح به گونه ای دیگر رویت می کند: « سرانجام (مريم) به او (مسیح) باردار شد و او را به نقطه دور دستى برد. درد زايمان او را به كنار تنه درخت خرمايى كشاند (آن قدر ناراحت شد كه) گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم، و بكلّى فراموش مى‏شدم! »[سوره ی مریم، آیات22 و 23] قرآن، تولد حضرت عيسي را به آفرينش حضرت آدم تشبيه کرده و مي­نويسد: « مَثَل عيسى در نزد خدا، همچون آدم است كه او را از خاك آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.»[آل عمران، 59] « ناگهان از طرف پايين پايش او را (مریم) صدا زد كه: «غمگين مباش! پروردگارت زير پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است! و اين تنه نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازه‏اى بر تو فرو مى‏ريزد»[مریم، 24 و 25] « (از اين غذاى لذيذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار! و هر گاه كسى از انسان ها را ديدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزه‏اى نذر كرده‏ام بنابر اين امروز با هيچ انسانى هيچ سخن نمى‏گويم.»[سوره ی مریم، آیه ی 26] « (مريم) در حالى كه او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد، گفتند: «اى مريم! كار بسيار عجيب و بدى انجام دادى. اى خواهر هارون! [نزد مسیحیان مریم تنها فرزند والدینش بود.] نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بد كاره‏اى.»[مریم، 27 و 28] مريم نيز به فرمان خدا و با اطمینان از وعده ی خدا، با اشاره به فرزندش از آن ها خواست که با وي سخن گويند: « (مريم) به او اشاره كرد، گفتند: « چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوييم؟»[سوره ی مریم، آیه ی 29] پس از اظهار شگفتي مردم، عيسي به اذن خداوند لب به سخن گشود: « من بنده خدايم، او كتاب (آسمانى) به من داده و مرا پيامبر قرار داده است و مرا- هر جا كه باشم- وجودى پربركت قرار داده و تا زمانى كه زنده‏ام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است و سلام (خدا) بر من، در آن روز كه متولّد شدم، و در آن روز كه مى‏ميرم، و آن روز كه زنده برانگيخته خواهم شد!»[مریم، 30 و 33] بدین طریق بود که مریم و نامزدش یوسف از رسوایی رهایی یافتند و مردم و کاهنان از سراسر کشور به دیدن آن طفل سخنگو و پیامبر خدا می آمدند.

تاریخ تولد عیسی: در مورد تاریخ تولد عیسی، دیدگاه یوسیبیوس، مورخ قدیمی کلیسا این است که او در ۵۲۰۰ سال پس از خلقت حضرت آدم به دنیا آمد. انجیل‌های متی و لوقا آن را هم زمان با مرگ هیرودیس فرمانروا، که سال ۴ قبل از میلاد بود، می دانند. پژوهشگران معاصر نیز تولد عیسی را بین ۴ تا ۶ قبل از میلاد می دانند. مرگ مسیح نیز در انجیل‌های چهارگانه ی مقدس در زمان حکمرانی پیلاتس، ۲۶ تا ۳۶ میلادی، عنوان شده ‌است. بر اساس اناجیل متی، مرقس و لوقا، مرگ عیسی یا مصلوب شدنش پس از عید فصح (یک عید یهودی ) در روز جمعه اتفاق افتاد اما در روز یکشنبه، جنازه ی مسیح به آسمان پرواز می کند و نزد خداوند و یا پدرش باز می گردد. از این روست که یکشنبه روز مقدسی نزد مسیحیان است. بر اساس روایت های متفاوت، مسیح در زمان مرگ اش بین سی تا چهل سال داشته است اما اعتقاد رایج همان سن سی و سه سالگی است.

کلمه ی عیسی: عیسی به نام های دیگری چون یسوّع، یوشع، یهوشع و یهوشوع نیز خوانده می شود. در انجیل نام یسوّع ۵۰ بار، عیسی مسیح ۱۰۰ بار و لفظ مسیح ۳۰۰ بار آمده ‌است. عیسی به معنای خدای نجات دهنده، منجی، بشارت دهنده و زنده کننده آمده است. لازم به ذکر است که از دیدگاه انجیل، مسیح در زمانی متولد شد که پیامبر دیگری به نام حضرت یحیی در کنار رود اردن زندگی می کرد، از این جهت مریم و یوسف او را نزد یحیی می برند و یحیی او را غسل تعمید می کند و بر پیامبری او گواه می دهد.

شجره نامه ی عیسی: در دو انجیل متی و لوقا شجره‌نامه ی عیسی آمده ‌است. اما هر دو به جای اشاره به تبار مریم مادر مسیح، شجره‌نامه ی یوسف نجار شوهر مریم را که مردم او را پدر مسیح می‌دانستند بیان کرده‌اند. این نسب نامه عیسای مسیح را از قوم بنی اسراییل و در نهایت از نوادگان حضرت یعقوب، ابراهیم، نوح و آدم می دانند. در آخر نیز هم مسیح و هم آدم هر دو فرزندان یا پسران خدا ذکر می گردند. در مورد این شجره نامه از همان ابتدا تا کنون ابهامات زیادی مطرح گشته است. مهم ترین ابهام آن است که این شجره نامه در انجیل های یاد شده، شجره نامه ی یوسف نجار، شوهر مریم است نه شجره نامه ی مریم و عیسی. عده ی زیادی از خود مسیحیان آن را ساخته و پرداخته ی حواریون برای رفع تهمت زنازادگی مسیح در برابر مردم و دشمنانی که نحوه ی بارداری غیر طبیعی مریم را باور نمی کردند و یا مریم را به رابطه ی نامشروع متهم می کردند، می خوانند. عده ی دیگری از مسیحیان و یهودیان برشمردن چنین شجره نامه ای را درست خوانده و مسیح را فرزند یوسف می خوانند و نحوه ی بارداری غیر طبیعی مریم در انجیل را نمادین و اسطوره ای می دانند. اما دسته ی سومی نیز هستند که معتقدند این شجره نامه برای آن چنین بیان گشته تا پیامبر وعده داده شده در تورات یهودیان را به مسیح منتسب سازند و بدین وسیله میان یهودیان و مسیحیان آشتی برقرار شده و مسیح همان پیامبر آینده ی یهودیان معرفی گردد. لذا این دسته نیز نسب نامه ی ذکر شده در انجیل متی و لوقا را درست خوانده و تولد غیر طبیعی مسیح از خدا را تحریف می خوانند.

   اما به نظر من در انجیل تناقض بزرگی نهفته است. برای مثال در انجیل متی نخستین متن در باب شجره نامه ی مسیح است که از پدر خوانده اش یوسف نجار شروع می شود و در آخر می گوید که عیسی از او متولد شد. اما در چند خط پایین تر، بارداری مریم به روح القدس نسبت داده می شود و این که یوسف شوهر مریم از این مساله آشفته شده و فرشته ای در خواب بر او ظهور می کند. این تناقضی است که تا کنون رفع نشده است چون انجیل نوشته ی عیسی نیست بلکه حواریون اوست که هر یک بنابر زمینه های فکری و عینی زمانه ی خود به خصوص اذیت و آزار مسیحیان بعد از مرگ مسیح چنین روایت های متفاوتی نوشته اند.

   در هر صورت، این که مسیح از قوم بنی اسراییل بوده است، میان یهودیان و مسیحیان تردیدی در آن نیست. این که مسیح از مریم باکره و طبق اراده ی خدا متولد گشت نیز میان مسیحیان امروزه هیچ گونه اختلافی نیست. اما یهودیان بسیاری هستند که مسیح را پیامبر وعده داده شده در تورات نمی دانند. در حالی که پس از مرگ مسیح، چون حکم اعدام او توسط روحانیون یهود مورد تشویق و تایید قرار گرفت و مسیحیان زیادی نیز تا کنون از این بابت با یهودیان دشمنی دارند، لذا عده ای از یهودیان از سر مصلحت اندیشی و برای کاهش این دشمنی و آشتی با مسیحیان، مسیح را پیامبر وعده داده شده در تورات خوانده اند که از این جهت برخی تولد وی را از مریم باکره تصدیق نموده و برخی دیگر نیز وی را پسر یوسف نجار خوانده و از این طریق او را به حضرت یعقوب و ابراهیم منتسب می کنند.

   بر اساس گفته ی انجيل متي عيسي مسیح داراي خواهر و برادراني بوده است. نام خواهران وي در عهد جديد بيان نشده، اما نام برادران او يعقوب، يوسف، شمعون و يهودا ذکر شده است. [متي 56:1 3.] عهد جديد در مواردي بيانگر اين حقيقت است که برادران حضرت عيسي به وي ايمان نياورده بودند.[ يوحنا 5:7.] اما در قرآن هیچ اشاره ای به خواهران و برادران مسیح نمی شود.

نبوت عیسی: زمان نبوت مسیح، بر اساس آنچه که در عهد جديد آمده است، پس از غسل تعميد به وسيله ی حضرت يحيي معرفي شده است. پايان تعميد آن حضرت، مقارن با شنيدن آوازي از آسمان که مي­گفت: « تو پسر حبيب من هستي كه به تو خشنودم. » و نيز نزول روح بر وي بوده است.[ مرقس 1: 9 14 و لوقا 3: 22.] اما بنابر نقل قولی دیگر، حضرت عيسي رسالت خود را در حدود سن سي سالگي اش شروع کرد.[لوقا،23:3] آنگاه به مدت چهل روز در بيابان، از امتحاناتي سخت با موفقيت بيرون آمده و با بازگشت به شهر جليل، موعظه مردم را آغاز کرد.

    در قرآن نیز، بر نبوت حضرت عيسي(ع) در کودکي تاکید شده است: « مريم به سوى عيسى اشاره نمود، [يعنى از خود طفل سؤال كنيد تا به شما جواب بدهد] [مردم] گفتند ما چگونه با بچه‏اى كه در گهواره است صحبت كنيم؟ ناگهان عيسي(ع) گفت: در حقيقت من عبد خداوند هستم، به من كتاب داده و مرا پيغمبر قرار داده است»[مریم،29 و 30] بر اساس آيات قرآن کريم، حضرت عيسي افزون بر داشتن مقام نبوت، مقام رسالت را نيز دارا بود: « بعضى از آن رسولان را بر بعضى ديگر برترى داديم، برخى از آن ها، خدا با او سخن مى‏گفت و بعضى را درجاتى برتر داد و به عيسى بن مريم، نشانه‏هاى روشن داديم و او را با «روح القدس» تأييد نموديم.»[بقره،253] [روح القدس در روایت های مختلف دینی به معنای روح خدا، جبرییل، تسلی دهنده و یا به معنای امدادهای الهی آمده است که اسلام تفسیر آن به روح خدا را نفی می کند.]

عیسی پسر خدا: در مورد این که عیسی چه کسی است، اختلاف میان مسیحیان بسیار است. بسیاری او را "بنده ى خدا" می خوانند، همان بنده اى كه اشعياى نبى در مورد او پيش گويى كرده بود كه با وجود بى گناهى، بار گناهان قوم را بر دوش مى گيرد و آنان را با تحمل رنج ها، نجات مى دهد. وى عدالت را بر زمين مى گستراند، و به بينوايان بشارت مى دهد. بسیاری مسیح را "پسر انسان" خوانده اند كه يادآور آن شخصيتى است كه دانيال نبى در كتابش از او نام مى برد كه قبل از روز واپسين خواهد آمد و خداوند داورى و پادشاهى را به او خواهد سپرد. بسیاری نیز او را "مسيح" یعنی "منجى" اى كه انبياى بنى اسرایيل وعده داده بودند كه براى نجات قوم يهود مى آيد، می خوانند. بسیاری نیز معتقدند، عيسى آن "شبان نيكو" است كه وظيفه اش ارشاد خلق است. او "راه"، "حقيقت" و "زندگى" است، راهى به سوى خدا كه حقيقت را به ارمغان آورده و مردم را به زندگى حقيقى رهنمون مى شود. برخی نیز او را "صورت خداى ناديده" و جلوه ى بشرى خدا می دانند که از طريق او با برخى از صفات و كمالات خدا آشنا مى شويم. اما رایج ترین تفسیر این است که مسیحیان غالباً عیسی را "پسر خدا" می‌دانند و این گونه تعبیر می‌شود که او رکن دوم تثلیث است که برای رستگاری و آشتی با خدا به روی زمین آمده است. در روایتی دیگر، در انجیل یوحنا نیز، عیسی به "کلام مجسم خدا" تعبیر شده ‌است: « در ازل کلمه بود. کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود. از ازل کلمه با خدا بود. همه چیز به وسیله او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. حیات از او به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود. نور در تاریکی می‌تابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشده ‌است ...پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید. ما شکوه و جلالش را دیدیم - شکوه و جلالی شایسته فرزند یگانه پدر و پر از فیض و راستی.»[یوحنا، 1:18-1 ] برخی مسیحیان پا را فراتر گذاشته و مسیح را خودِ خدا نامیده اند. برای نمونه، در "نامه هاى پولس"، عيسى نه يك بشر، بلكه خداوندى است كه براى آمرزش گناهان بشر از آسمان به زمين نزول كرده و پس از مصلوب شدن، مجدداً به آسمان بازگشته است.

   قرآن هیچ کدام از این نظریه ها را نمی پذیرد و به ویژه در مقابل انديشه ی خدابودگی حضرت عيسي موضع­گيري شديدي دارد و به دفعات اين انديشه را مردود اعلام کرده است، به گونه­اي که در برخي موارد اين انديشه را کفر به خدا می خواند: « آن ها كه گفتند: خدا، همان مسيح بن مريم است، به طور مسلّم كافر شدند. بگو: اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاك كند، چه كسى مى‏تواند جلوگيرى كند؟»[مائده، 17] در برخي موارد نيز اين انديشه را مساوي با شرک دانسته که سزاي آن جهنم است:« آن ها كه گفتند: خداوند همان مسيح بن مريم است، به يقين كافر شدند، (با اين كه خود) مسيح گفت: اى بنى اسرائيل! خداوند يگانه را، كه پروردگار من و شماست، پرستش كنيد! زيرا هر كس شريكى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او دوزخ است و ستمكاران، يار و ياورى ندارند.»[مائده، 72] « اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ نكنيد! و در باره ی خدا، غير از حق نگوييد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا است.»[نساء، 171] « و آن گاه كه خداوند به عيسى بن مريم گفت: آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را به­ عنوان دو معبود غير از خدا انتخاب كنيد؟! ، او مى‏گويد: منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست، بگويم! اگر چنين سخنى را گفته باشم، تو مى‏دانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى و من از آنچه در ذات (پاك) توست، آگاه نيستم! به يقين تو از تمام اسرار با خبرى.»[مائده، 116]

غسل تعمید: تعمید یکی از هفت آیین مقدسی است که کلیساها و مسیحیان آن را برگزار می‌کنند. این عمل از قواعد مقدس دینی بوده که قبل از حضرت مسیح رواج داشت و توسط حضرت عیسی جزء فرایض قرار داده شد. تعمید عبارت است از یک نوع شست‌ و شوی خاص که بر حسب نوشته قاموس کتاب مقدس، از وظایف کلیساست که باید در مورد پیروان خود انجام دهد؛ ولی چگونگی این عمل از نظر کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها متفاوت است. پروتستان‌ها، آن را وسیله توفیق و سبب وقف در راه خدمت به خدا می دانند، اما کاتولیک‌ها معتقدند که این شستشو، گناه موروثی را از انسان پاک می‌کند و شیطان را از وی دور می‌سازد و اگر طفلی بدون تعمید از دنیا برود روح شیطان در وجود او باقی می‌ماند.

زرتشتیان و تایید مسیح: طبق متن انجیل متی، زرتشتیان که به مجوسان خوانده می شوند، تولد عیسی را تشخیص داده و از پی آن به اورشلیم رفتند. در انجیل متی چنین آمده‌ است: « و چون عیسی در ایّام هیرودیسِ پادشاه در بیتْ لَحِم یهودیه تولّد یافت، ناگاه چند زرتشتی از مشرق به اُورشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم؟ سپس به راهنمائی هیرودیس به بیت لحم راهی می‌شوند و « روانه شدند که ناگاه آن ستاره‌ای که در مشرق دیده بودند، پیش روی ایشان می‌رفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد و چون ستاره را دیدند، بی‌نهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کُنْدُر و مُّر به وی گذرانیدند.»[متی،2]

 معجزات مسیح: در مورد معجزات حضرت عیسی نقل و قول های زیادی بیان گردیده است. در عهد جديد به چنین معجزاتی اشاره شده است که برخي از آن ها عبارتند از: زنده کردن مردگان [ متي 9: 18 26]، شفاي بيماري­هايي همچون جزام، نابينايي، فلج و ... .[ متي 9: 28 33، متي 8: 1-3.]، آرام کردن طوفان [متي 8: 23 26.]، برکت دادن به نان و ماهي به گونه­اي که با پنج نان و دو ماهي جمعيتي بالغ بر پنج هزار نفر سير شده و دوازده سبد نيز از غذا پر شد [ متي 14:‌ 19 21.]، راه رفتن روي آب [ متي 14: 26. ]، خشک شدن درخت انجير با گفتن اين جمله « از اين به بعد ميوه تا به ابد بر تو نشود!»[ متي 21: 19.]، شراب کردن شش خمره آب در جريان يک عروسي در قاناي جليل.[ يوحنا 2: 1 10] 

   قرآن نیز معجزات حضرت عيسي را تایید نموده و اموري را همچون زنده کردن مردگان به اذن خداوند، خبر دادن از آنچه که مردم در خانه­هاي شان داشتند، ساختن کبوتر گلي و دميدن روح در آن و شفاي بيماران به اذن خداوند بیان مي­کند: « من نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ام، من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏سازم سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص را بهبودى مى‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم و از آنچه مى‏خوريد، و در خانه‏هاى خود ذخيره مى‏كنيد، به شما خبر مى‏دهم، مسلماً در اينها، نشانه‏اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد.» [ آل عمران/49 ] «در آن هنگام كه حواريون گفتند: اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت مى‏تواند مائده‏اى از آسمان بر ما نازل كند؟ او گفت: از خدا بترسید اگر با ايمان هستيد! گفتند: مى‏خواهيم از آن بخوريم، و دل هاى ما مطمئن گردد و بدانيم به ما راست گفته‏اى و بر آن، گواه باشيم. عيسى بن مريم عرض كرد: خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‏اى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما عيدى باشد، و نشانه‏اى از تو و به ما روزى ده! تو بهترين روزى دهندگانى! خداوند فرمود: من آن را بر شما نازل مى‏كنم ولى هر كس از شما بعد از آن كافر گردد، او را مجازاتى مى‏كنم كه احدى از جهانيان را چنان مجازات نكرده باشم.»[مائده/112-115.]

مصلوب شدن مسیح: حضرت عیسی که به دنبال تعقیب و اعلام جرم علیه وی از سوی یهودیان و حکومت روم، به همراه دوازده تن از حواریون خود مخفی شده بود، با خیانت یکی از حواریون خود به نام یهودا دستگیر می گردد. یهودا پذیرفت عیسی را در مقابل دریافت پول تسلیم کند. چون کاهنان عیسی را به درستی نمی شناختند، یهودا با آن ها قرار می گذارد که وقتی به عیسی نزدیک شد، عیسی را خواهد بوسید و با این عمل او را مشخص خواهد ساخت تا عیسی را بشناسند و دستگیرش سازند. [متی 48/26 .] به روایت انجیل، پس از مرگ مسیح، یهودا از کار خویش پشیمان شده و خود را با طناب خفه می کند، ولی به روایت "اعمال رسولان" در زمینی که یهودا با سی سکه نقره خریده بود با سر سقوط نموده و از میان پاره می شود و تمام روده هایش بیرون می ریزد، به همین جهت آن قطعه زمین را تا به امروز "حقل دما" یا مزرعه خونین می نامند. [18/1]

   عهد جديد ماجراي تصليب حضرت عيسي را به تفصيل بيان کرده و آن را مسلم مي­داند. عیسی در شورای عالی یهودیان در حضور کاهن اعظم اورشلیم به نام "قیفا" مستوجب مرگ شناخته می شود و چون صدور حکم اعدام فقط از اختیارات حکام روم بود او را به فرماندار رومی به نام پیلاتوس وامی گذارند. پیلاتوس ابتدا مخالفت می کند و تنها در نتیجه ی اصرار یهودیان و ترس از شورش آنان برخلاف میل قلبی اش حکم مرگ عیسی را صادر می نماید. عیسی را تازیانه می زنند، تاجی از خار بر سرش می نهند، در کوچه ها و خیابان ها می گردانند و در مکانی به نام جلجتا، به معنی جمجمه، به صلیب می آویزند. روحانیون یهودی با حالتي مسخره­آميز به او می گفتند: « سلام اي پادشاه يهود!» آن ها با ني بر سر او می زدند و آب دهان بر وي مي­انداختند و به حالت مسخره در مقابل او زانو زده و به او تعظيم مي‌نمودند. آن ها به مسیح شراب دادند تا بنوشد و درد شکنجه کمتر شود، اما وي قبول نكرد. و نیز می گفتند تو که می خواستی دیگران را نجات دهی اکنون قادر به رها ساختن خود نیستی. اگر خداوند تو را دوست می داشت آزادت می ساخت. مردم به استهزای عیسای آویخته بر چلیپا پرداخته و او را دشنام می دادند که اگر پسر خدایی از صلیب پایین آی و خود را نجات بده. یا « هان اي كسي که مرده را زنده می نمایی، حال از صليب به زير آمده خود را برهان.»

   اما قرآن به صراحت مسأله ی به صليب کشيدن حضرت عيسي را رد مي­کند: « و گفتارشان كه: ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم! در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند لكن امر بر آن ها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (اعدام) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعاً او را نكشتند! بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است.»[ نساء، 157 و 158 ] از نظر قرآن، مخالفان حضرت عيسي فرد ديگري را که شبيه آن حضرت بود، به اشتباه گرفته و به صلیب آويختند و خداوند از مدت ها پیش، آن حضرت را به آسمان و نزد خود برده است.

رستاخیز و صعود مسیح: ماجراي رستاخيز حضرت عيسي در صفحات پایانی هر چهار انجيل عهد جديد ولی با روايت­هايي متفاوت آمده است که خلاصه آن چنين است: پس از آنکه مردي به نام يوسف از پيلاتس حاکم، اجازه ی دفن عيسي را گرفت و او را به خاک سپرد،‌ برخي از زنان پيرو حضرت عيسي مانند مريم مجدليه به رسم قوم يهود براي تدفين پيکر حضرت به مزار او آمدند. در اين هنگام زلزله­اي آمده و فرشته ی يهوه به زمين نازل شد و خبر از زنده شدن و برخاستن حضرت عيسي از درون قبرش داد. آن ها به توصيه ی فرشته يهوه نزد شاگردان آن حضرت رفته و آن ها را آگاه ساختند. البته در انجيل يوحنا آمده که مريم مجدليه بر سر قبر آمد و ديد که سنگ قبر کنار رفته و جنازه ای در آن نیست، لذا به سرعت نزد يوحنا و شمعون و پطرس رفته و آن ها را آگاه ساخت. در آموزه‌های مسیحی، مصلوب شدن مسیح به عنوان کفاره ی گناهان بشر از تعالیم بنیادین آن می‌باشد. بر اساس عهد جدید مسیح در روز سوم پس از مرگش از میان مردگان قیام کرد و به سوی پدر صعود نمود. البته برخی از مسیحیان اولیه، همچون پیروان باسیلید، معتقد بودند که چهره عیسی مسیح با شمعون قیروانی جابجا شد و شمعون قیروانی به جای عیسی به صلیب رفت. بعد از چند روز عیسی بر شاگردان خود فرود آمد و حضرت به ايشان چنين فرمود: «تمامي قدرت در آسمان و بر زمين به من داده شده است، پس رفته همة امت ها را شاگرد سازيد و ايشان را به اسم‌ِ اب و ابن‌ و روح القدس تعميد دهيد» [متي 28: 18 و 19] « در تمام عالم برويد و جميع خلايق را به انجيل موعظه كنيد. هركه ايمان آورده، تعميد يافته، نجات می یابد و اما هر كه ايمان نياورد بر او حكم خواهد شد. و اين آيات همراه مومنان خواهد بود كه به نام من ديوها را بيرون كنند و به زبان هاي تازه حرف زنند. و مارها را بردارند و اگر زهر کشنده ای بخورند ضرري بديشان نرساند و هرگاه دست ها بر مريضان گذارند شفا خواهند يافت.» بر اساس انجيل مرقس، حضرت عيسي پس از اين جلسه برای همیشه به سوي آسمان رفته و به دست راست خدا نشست.[ مرقس 16: 15 19]

   قرآن که به طور کلي انديشه ی تصليب شخص عيسي را رد کرده است، اما مسأله صعود آن حضرت به نزد خداوند را پذیرفته است: « و كسانى كه در مورد (اعدام) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعاً او را نكشتند! بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد و خداوند، توانا و حكيم است.» [نساء/ 157و 158.] بنابراين اين آيه دلالت بر صعود جسماني و روحاني حضرت عيسي نزد خداوند دارد. از نظرگاه قرآن، سرانجام هنگامى كه توطئه ها براى قتل حضرت عيسى شدت گرفت، خداوند او را از شرّ دشمنانش نجات داد و به سوى خود بالا برد، و بدين ترتيب عروج مسيح آغاز شد. [سوره ى آل عمران، آيه ى 55.]

کتاب مقدس مسیحیان: کتاب مقدس مسیحیان به دو بخش «عهد عتیق» و «عهد جدید» تقسیم می‌شود که شامل ۶۶ کتاب است. "عهد عتیق" که همان تورات کتاب مقدس یهودیان است، از ۳۹ کتاب و "عهد جدید" که توسط حواریون حضرت عیسی و برخی پدران اولیه ی مسیحی نوشته شده است، از ۲۷ کتاب تشکیل می گردد. یهودیان تنها عهد عتیق یا همان تورات را به عنوان کتاب آسمانی خود قبول دارند اما تمامی مسیحیان کل کتاب شامل عهد عتیق [تورات] و عهد جدید را یکجا منتشر نموده و به عنوان کتاب های مقدس و آسمانی خود پذیرفته‌اند.

عهد جدید: در باب "عهد عتیق" یا همان تورات که کتاب مقدس یهودیان است، مطالبی را قبلاً نگاشته ام. اکنون تنها به کتاب های عهد جدید که کتاب اصلی مسیحیان می باشند، خواهم پرداخت. عهد جدید، به یک پیمان اشاره دارد که آغازگر دوره ی جدیدی از ارتباط خداوند با انسان است. خداوند طبق این پیمان شریعتی را که از طریق موسی عطا کرده بود برداشت و ایمان به مسیح را شرط بخشایش گناهان انسان و رستگاری او قرار داد. عهد جدید شامل "چهار انجیل" [ یعنی متی، مرقس، لوقا، یوحنا ]، کتاب "اعمال رسولان"، "رساله ها یا نامه‌های رسولان مسیح" و کتاب "مکاشفه" می باشد. تمامی این آثار پس از مرگ مسیح و در قرن یکم میلادی به نگارش درآمده اند. "چهار انجیل" یا اناجیل، در واقع چهار روایت از زندگی عیسی مسیح می باشند. این چهار کتاب که توسط چهار تن از حواریون میسح نگاشته شده، دارای قسمت‌های مشترک بسیاری هستند اما تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. مسیحیان این چهار کتاب را «مانند چهار تصویر از مسیح ولی از زوایای مختلف» توصیف می‌کنند. در تمامی انجیل ها بر لزوم پذیرش کتاب تورات و دستورات دینی یهودیان از سوی مسیحیان توسط عیسی تاکید شده است. به عبارت دیگر، مسیحیان طبق سفارش مسیح، می بایست تورات یهودیان را نیز گرامی داشته و مقدس بدانند. بعد از انجیل، کتاب "اعمال رسولان" یکی از مقدس ترین کتاب های مسحیان است. پس از زنده شدن دوباره ی مسیح و سپس عروج او به آسمان، برای رسولان او (حواریون) و سپس شاگردان مسیح (که بعدها مسیحی نامیده شدند)، اتفاقات زیادی رخ داد که از آن جمله‌: پیوستن «فیلیپس» به جمع حواریون (که پس از خودکشی یهودای اسخریوطی یازده نفره شده بودند)، نازل شدن روح القدس در روز عید پنطیکاست (یکی از اعیاد یهودیان) بر دوازده نفر حواری عیسی مسیح، شهادت استیفان یکی از شاگردان وفادار مسیح (سنت استفان)، ماجرای مسیحی شدن پولس قدیس و آغاز مأموریت بشارتی او برای غیر یهودیان و ... می باشند. شرح این حوادث در کتاب "اعمال رسولان" و به دست "لوقا" (یکی از حواریون مسیح و نویسنده ی یکی از انجیل‌های چهارگانه) نگاشته شده است. "رساله‌ها یا نامه‌های رسولان مسیح" از دیگر متون مقدس مسیحیان است. نو مومنان مسیحی و کلیساهای جدیدالتأسیس در ابتدای گسترش مسیحیت، به خاطر نبودن راهنمایی‌های ایمانی لازم و وجود مخالفین بسیار، دچار مشکلات عمده‌ای می‌شدند که از آن جمله‌: مسائل مربوط به مراسم نیایش و چگونگی برگزاری آن، پیدا شدن پیشوایان دروغین، آزار و اذیت و شکنجه و تهدید و حتی قتل مومنان توسط متعصبین یهود و یا بت‌پرستان و سایر فرقه‌های مذهبی و گاهی مأمورین رومی و از این دست ... بوده اند. هدف از نگارش این نامه‌ها هدایت این تازه مومنان، تبیین و تفسیر مفاهیم کتاب ‌مقدس و مطلع شدن از رویدادهای مناطق مختلف و وضعیت مسیحیت و مسیحیان سراسر کشور بوده است. کتاب "مکاشفه یوحنا" نیز از دیگر کتاب های مقدس مسیحیان به شمار می آید. این کتاب شرح سفری است که یوحنای قدیس در خواب و به هدایت روح القدس در آن به عرش خداوند در آمد و در آن به توصیف عرش خداوند و جایگاه مسیح و پیش بینی وقایع آخر الزمان می‌پردازد. اکثر قسمت های "مکاشفه‌"، به زبان سمبولیک و رمزی نوشته شده و دارای مفاهیم دشواری است، لذا نمی توان آن را مانند سایر کتب عهد جدید به طور تحت ‌اللفظی معنی کرد. کتاب در سال‌های 90-95 میلادی توسط یوحنا نوشته شده است که در آن وقایعی چون "گشوده شدن مهرها"، "بلاها"، "ظهور پرجلال مسیح" و "آسمان و زمینی جدید" پیشگویی شده اند.

   اما قرآن تصريح مي­کند که حضرت عيسي خود داراي کتابي آسماني به نام "انجيل" بوده است: « و بدنبال آن ها [پيامبران پيشين‏]، عيسى بن مريم را فرستاديم در حالى كه كتاب تورات را كه پيش از او فرستاده شده بود تصديق نمود و انجيل را به او داديم كه در آن، هدايت و نور بود و تورات را، كه قبل از آن بود، تصديق مى‏كرد و هدايت و موعظه‏اى براى پرهيزگاران بود»[سوره ی مائده، آیه ی 46] بر اساس اين آيه، انجیل کتابی آسمانی و نازل شده از سوی خداوند به صورت وحی بر مسیح بوده است که توسط مسیح نوشته می شود. قرآن، انجیل موجود میان مسیحیان را بدین وسیله تحریف شده می خواند و نوشته شدن اش را بعد از مرگ مسیح توسط حواریون او و دیگران قبول ندارد.

[ در آینده مهم ترین نکات انجیل همراه با تفسیر و تطبیق آن ها را خواهم نگاشت.]