بهرامِ گور
بهرام پنجم معروف به بهرام گور (421 تا 438 میلادی) از پادشاهان ساسانی بعد از پدرش یزدگرد اول بود. پادشاهی مقتدر، مهربان، مردم گرا و خیرخواه، اما در عین حال همیشه در حال جنگ. او به تفریحاتی چون شکار، موسیقی و اجرای نمایش اهمیت فراوان می داد.
*چرا بهرامِ گور؟
1. روایت نخست حاکی از آن است که بهرام برخلاف زرتشتیان که مردگان خود را در فضایی باز بالای کوه قرار می دادند، نخستین کسی بود که دفن مردگان در گور را مرسوم نمود و بدین سبب به این لقب نامیده شد.
2. دومین روایت حاکی از علاقه ی او به شکار گورخر است. اما نکته ای که در این جا مغفول مانده است، آن است که این گور ذکر شده در اشعار و لقب او، هرگز به معنای گوره خر نیست، بلکه در زمان های گذشته به حیوان "گراز"، گور می گفتند. وگرنه چه کسی گورخر شکار کرده و می خورد؟ اصلاً این حیوان برای شکار مناسب نیست چون قدرت گریز و دوندگی گراز را ندارد. در "تاق بستان" دوره ساسانی نیز نقش برجسته ی شکارگاه گراز معروف است و تصویری از گورخر در آنجا مشاهده نمی شود. در شاهنامه ی فردوسی نیز، تهمینه وقتی رستم را می بیند، از او می پرسد آیا تو همان رستمی هستی که گویند خوراک یک وعده اش یک گراز و شمشیرش صاعقه ی آسمان است:
به تنها یکی گور بریان کنی *** هوا را به شمشیر گریان کنی.(فردوسی)
*سرنوشت بهرام گور:
در شاهنامه ی فردوسی از نحوه ی مرگ وی سخنی گفته نمی شود، اما در بسیاری از نوشته ها از فرو رفتن اش در باتلاق و یا از دیده ها پنهان شدنش در یک غار هنگام شکار گور(گراز) سخن رفته است.
*فیلسوف بزرگ خیام:
آن قصر كه جمشيد در او جام گرفت *** آهو بچه كرد و روبه آرام گرفت
بهرام كه گور مي گرفتي همه عمر *** ديدي كه چگونه گور بهرام گرفت.
تفسیر:
در آن قصر باشکوهی که جمشید پادشاه باستانی ایران که جام جهان نمایی نیز در اختیار داشته و با آن بر همه ی اوضاع جهان تسلط داشته است، اکنون پس از او زیستگاه حیوانات و تبدیل به مخروبه ای شده است. بهرام نیز با آن همه عظمت و قدرت، نتوانست بر اتفاقی کوچک چیره شود. پیام جامی از پیش بینی ناپذیری دنیا حکایت دارد. زمانی در اوج قدرت به سر می بری و به خودت مغروری، اما هیچ از عاقبت خودت آگاهی نداری و هرگز هم قادر به جلوگیری از اتفاقات پیش بینی ناپذیر نخواهی بود. هچنین به دنیا دل مبندید، بر هیچ چیز این دنیا اعتماد نکنید، لذا شاد باشید و دنیا را به هیچ بگیرید.