دُن کیشوت ها
دُن کیشوت (به اسپانیایی: دن کیخوته دلامانچا) نام رمانی است که توسط نویسنده ای اسپانیایی به نام میگل سروانتس ساآودرا (۱۶۱۶–۱۵۴۷) نوشته شد و تاکنون نیز از این رمان فیلم ها و نمایش های زیادی ساخته شده است. دن کیشوت قهرمانی است که لباس شوالیه ها را می پوشد و با اسب و شمشیری در دست، قصد دارد به سراسر کشور و سپس جهان سفر کند تا بتواند رویای خود مبنی بر عدالت و حذف فقر و ظلم را تحقق بخشد. او در هر سفرش سختی ها و ناکامی های زیادی را متحمل می شود و در نهایت پس از تجربه های تلخ و مشقت های زیاد می گوید: "دیگر سخنی ندارم" و این سخن او در واقع به معنای مرگ رویاها و تخیلات او و تخریب جهان اساطیری و آشنایی و آگاهی اش با واقعیت های بدیهی و موجود است.
نتیجه گیری:
زندگی رویا نیست، آرمان نیست، تخیل نیست، بلکه واقعیت است و قواعد خاص خود را دارد. تنها با ایمان و عقلانیت است که می توان بر واقعیت های تلخ چیره شد و یا واقعیت های شیرین را به نفع خود بکار گرفت.
تقدیم به دن کیشوت های ایرانی که تعدادشان در کشور کم نیست. لطفاً از دن کیشوت بودن خود دست بردارید. هم خودتان و هم دیگران را دچار سختی نکنید.