بالون ها و پروازی دوباره
در گذشته ای نزدیک، برای نخستین بار انسان از طریق بالون به هوا پرواز کرد. در اوائل، قبل از پرواز، هوای داخل بالون را با حرارت مشعلِ آتش گرم می کردند و در دوره های جدیدتر با گاز هلیوم یا هیدروژن. اما مهم تر آن که دور تا دور بالون را کیسه های شنی کوچکی آویزان می کردند و در داخل بالون نیز تعدادی بیشتر از همان کیسه های شنی می گذاشتند. چرا کیسه های شنی؟ چون بالون سنگین شده و در آسمان به خاطر سبکی و باد از کنترل خارج نگردد. اما مهم تر این که زمانی که هوای بالون شروع به کم شدن می کرد، برای برخورد نکردن اش به زمین و یا به منظور دوباره اوج گرفتن اش، به تدریج و بر حسب موقعیت و ضرورت، کیسه های شنی را از داخل بالون به بیرون می انداختند. این کار آنقدر ادامه می یافت که علاوه بر کیسه های شنی داخل بالون، با گذشت زمان، کیسه های آویزانِ دور بالون را نیز باز نموده و به سوی زمین می انداختند. چرا؟ چون بالون دوباره اوج گیرد و به پروازش ادامه دهد. زمانی می رسید که دیگر هوای داخل بالون خالی می شد و دیگر کیسه ی شنی ای نیز وجود نداشت. لذا بالون هر لحظه پایین تر آمده و حتی سقوط می نمود، مگر آن که از قبل همه چیز را پیش بینی می کردند.
نتیجه گیری:
متاسفانه ما انسان ها به ویژه ایرانی ها، کیسه های شنی زیادی را به خود بسته ایم که هم مانع از پرواز ما می شوند و هم اگر به پرواز نیز درآییم، دیری نخواهد پایید. اما چند توصیه ی کوچک:
1. تا می توانید از وابستگی ها و دلبستگی های خود بکاهید و قناعت و سبک باری پیشه سازید.
2. اگر زمانی احساس کرده اید از درون در رنج به سر می برید، درون تان [ از جمله خشم ها، کینه ها، نفرت ها، آرزوها، رویاها، خیالات، انتظارات، خواسته ها و ... ] را تخلیه نموده تا آرام گیرید، وگرنه سبب سقوط تدریجی شما خواهند شد.
3. اگر زمانی احساس کرده اید بار سنگینی بر دوش شماست، بهتر است از آن بار کم کنید و یا آن را پایین نهید تا بتوانید دوباره از جای برخیزید.
4. زمانی که احساس کرده اید پیشروی دیگر ممکن نیست، برای آن که به عقب برنگردید و یا سقوط ننمایید، از خواسته ی خود دست بردارید.
5. غرور مانند همان کیسه های شنی است. زمانی در وقت ضرورت و به درستی، بکار گرفتن اش لازم و زمانی دیگر که سبب سقوط شما می شود، از آن دوری کنید.
6. در مجموع، زمانی که متوجه شده اید در حال سقوط هستید [از هر جهت]، آن کیسه های شنی را که سبب سنگینی و سقوط شما می شوند، به بیرون بریزید. فکر نکنید همیشه باید در اوج بود، زمانی می رسد که تنها باید به بقا اندیشید. ناامید نگردید شاید هم با این کارتان دوباره اوج بگیرید، البته اگر عقلانیت پیشه سازید.