عاقبت فرار از مدرسه
روز گذشته با اتومبیل خود در جاده می رفتم که نیسانی آبی رنگ توجه ام را جلب کرد. اتومبیل نیسان پر از جعبه های میوه بود که سر به فلک می کشیدند. توجه ام به نوشته ی پشت نیسان جلب شد که نوشته بود: "عاقبت فرار از مدرسه". نتوانستم خودم را کنترل کنم. خیلی خنده ام گرفته بود. راننده ی نیسان حدوداً پنجاه سالش بود اما یک موی سرش نه ریخته بود و نه سفید شده بود. در همین حین، در ترافیک پشت چراغ قرمز دیدم راننده ای دیگر که حدوداً چهل سال داشت، سرش را از اتومبیل اش بیرون آورد و خطاب به راننده ی نیسان گفت: کارِ خوب را تو کرده ای که از مدرسه فرار کردی، وگرنه مثل من، هم موهایت سفید می شد و هم کچل می شدی.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۶ ساعت 12:38 توسط دکتر مهدي رهبري
|