عَلَم محرم
دکتر علی شریعتی در کتاب معروف " تشیع علوی و تشیع صفوی" :
« صفویه ناگهان نهضت تشیع ای را که همیشه در زیرزمین ها مبارزه می کرد، روی کار می آورد، می آورد روی بالکن، در صحنه ی باز جامعه. اما اقلیت شیعه ایرانی چونکه هرگز در طول تاریخ نتوانسته یک جامعه مستقل بسازد جز در دوره کوتاه حکومت آل بویه و حکومت هایی محلی موقتی چون سربداریه، هیچ گاه آزاد نبوده و امکان تظاهرات اجتماعی نداشته و در تقیه بسر می برده، هنوز شعارهای اجتماعی ندارد، هنوز مراسم عملی ندارد، هنوز نمی داند که چگونه و در چه فرمهای جمعی و نمایش های عمومی تجلی کند، سمبل و علائم و مراسم اجتماعی ندارد باید کاری کند. این کار بسیار ساده انجام شد یک مقام رسمی وزارتی به وجود آمد، و شخصیتی به اسم"وزیر امور روضه خوانی" ماموریت یافت تا در این زمینه دست به کار شود. این وزیر امور روضه خوانی اولین تحفه های غرب را در قرن 16و17 به ایران سوغات آورد .... وزیر امور روضه خوانی و تعزیه داری رفت به اروپای شرقی(که در آن هنگام صفویه روابط بسیار نزدیک و مرموز ویژه ای با آن ها داشتند) و درباره مراسم دینی و تشریفاتی مذهبی آن جا تحقیق کرد، مطالعه کرد و بسیاری از آن سنت ها و مراسم جمعی مذهبی و تظاهرات اجتماعی مسیحیت، و برگزاری و نقل مصیبت های مسیح و حواریون و شهدای تاریخ مسیحیت و نیز علائم و شعائر و ابزارها و وسایل خاص این مراسم و دکورهای ویژه محافل دینی و کلیسا را اقتباس کرد و همه را به ایران آورد و در اینجا به کمک روحانیون وابسته به رژیم صفوی، آن فرم ها و رسوم را با تشیع و تاریخ تشیع و مصالح ملی و مذهبی ایران تطبیق دادند و به آن قالبهای مسیحی اروپایی، محتوای شیعی ایرانی بخشیدند، بطوریکه ناگهان در ایران سمبل ها و مراسم و مظاهر کاملا تازه ای که هرگز نه در ملیت ایران سابقه داشت و نه در دین اسلام و نه در مذهب شیعی، بوجود آمد.... مراسمی از نوع تعزیه گردانی، شبیه سازی، نعش و عَلَم و کتل و عماری و پرده داری و شمایل کشی و معرکه گیری و قفل بندی و زنجیر زنی و تیغ زنی و موزیک و سنج زنی و تعزیه خوانی و فرم خاص و جدید و تشریفاتی مصیبت خوانی و نوحه سرائی جمعی..... که همه شکلش اقتباس از مسیحیت است و هر کس با آن آشنا است، به سادگی تشخیص می دهد که تقلید است. اساس مراسم عزاداری مسیحیان بر نمایش زندگی شهدای نخستین نهضت مسیحیت و نشان دادن مظلومیت و شهادت آنان در دوران حکومت شرک و کفر و امپراطوری وحشی سزارها و سرداران آن ها است و نیز شرح حال حواریون و تراژدی مریم و بیان فضائل و کرامات و رنج ها و مظلومیت های او و از همه مهمتر احیای خاطره خونین عیسی مسیح و شکنجه ها و ظلم ها و سختی هایی که از قوم خود(یهودی ها) و از ظلمه(رومی های بی رحم) تحمل کرده است تحت عنوان یعنی"مصائب" که مراسم و اشکال برگزاری و نمایش و بیان آن به وسیله صفویه تقلید و اقتباس شده است و در خدمت تاریخ خاص شیعه و بیان مصائب اهل بیت و حضرت فاطمه زهرا و بالاخص شهادت امام حسین و خاندان و اصحاب بزرگوارش قرار گرفته است. قفل زنی و سینه زنی و زنجیر زنی و تیغ زنی حتی هم اکنون، به همین شکل در " لورد" سالیانه در سالروز شهادت مسیح برگزارمی شود و این است که با اینکه از نظر اسلامی این اعمال محکوم است و علمای حقیقی اسلامی نه تنها آن را تایید نکرده اند که جداً مخا لفند و این نمایش ها را بر خلاف موازین علمی شرع می دانند ولی همواره و همه ساله در این دو سه قرن انجام می شده و این در عین حال که شگفت انگیز است روشن کننده این است که این مراسم ابتکار سیاست بوده است نه روحانیت واقعی و نشان می دهد که این تظاهرات پرشور و سازمان یافته و بسیار نیرومند، با اینکه صد در صد مذهبی و شیعی است و به نام امام و خاندان پیغمبر و ولایت علی و عشق مذهبی انجام می شود، مورد تایید علمای شیعی نیست و حتی علما غالباً در برابر آن ناچار" تقیه " می کرده اند و از مخالفت علنی و جدی خودداری می نموده اند و این روشن می کند که مصالح سیاسی و قدرت حکومت بوده است که این مراسم و اعمال و شعائر را بر علما تحمیل کرده است و گردانندگان آن نیز خود به این امر بیش و کم واقفند که عالم و فقیه واقعی شیعی آن ها را تایید نمی کند ولی بنام اینکه: این، کار عشق است، کار شرع نیست، خود را از قید فتوای عالم رها می کرده اند. موسیقی که علما آن همه با کراهت و حرمت تلقی می کنند، در شبیه خوانی و تعزیه و نعش تقلید کورکورانه از مراسم" میسترهای هفتگانه " و" میراکل " و نمایش نعش عیسی بر صلیب و فرود آوردن و دفن و صعود و دیگر قضایا است. نوحه های دسته جمعی درست یادآور" کر"های کلیسا است و پرده های سیاه که به شکل خاصی بر سر در تکیه ها و پایه ها و کتیبه ها آویخته می شود و غالباً اشعار جودی و محتشم و غیره بر آن نقش شده بی کم و کاست از پرده های کلیسا در مراسم تقلید شده و شمایل گردانی و نقش صورت ائمه و دشمنان و حوادث کربلا و غیره که در میان مردم نمایش داده می شود، پرتره سازی های مسیحی است حتی اسلوب نقاشی ها همان است، در حالی که صورت سازی در مذهب ما مکروه است، حتی نوری که به صورت یک هاله گرد سر ائمه و اهل بیت دیده می شود درست تقلیدی است و شاید با فره ایزدی و فروع یزدانی در ایران باستان توجیه شده است. این مراسم و تشریفات رسمی و مخصوص عزاداری اجتماعی و رسمی، همه فرم های تقلیدی از عزاداری و مصیبت خوانی و شبیه سازی مسیحیت اروپایی است، و حتی گاه به قدری ناشیانه این تقلید را کرده اند که شکل صلیب را هم که در مراسم مذهبی مسیحی ها جلو دسته ها می برند، صفویه بدون اینکه کمترین تغییری در آن بدهند آوردند به ایران و همین الان هم بدون توجه به شکل رمزی و مذهبی آن در مسیحیت، جلو دسته ها راه می برند و همه می بینند که شاخصه نمایان هر دسته سینه زنی همین صلیب یعنی جریده(عَلم) است. در عین حال در نظر هیچکس معلوم نیست برای چیست؟ و هیچکس از آنهایی هم که آنرا می سازند و حمل می کنند نمی دانند برای چه چنین می کنند؟ اما، با اینکه این جریده در میان ما هیچ مفهومی ندارد و کاری نمی کند، همه شخصیت و عظمت و افتخار یک دسته به همان جریده اش وابسته است، دعواها سر جریده است، ارزش و اعتبار و شکوه و فداکاری، اندازه ی ایمان و شور دینی یک دسته به بزرگی و سنگینی و زیبایی و گرانی جریده اش بستگی دارد، جریده نه تنها از نظر شکل همان صلیب است، بلکه از نظر لفظ هم همان صلیب است که همراه مسمی از اروپای شرقی و از زبان لاتین به فارسی آمده چون کلمه"جریده" نه در فارسی و نه در عربی با این شکل هیچ مفهومی ندارد، دکور ها و پوشش ها و پرده هایی که در اروپای شرقی و ایتالیا و غالب کلیسا های کاتولیک وجود دارد و همه می بینند، با همان شکل به ایران آمد، و چون مسجد امکان پذیرش این مراسم و این تزئینات جدید را نداشت و برای چنین کارهایی ساخته نشده بود، ساختمان های خاصی برای این امور بنا شد به نام " تکیه".»