مرگ انسان ها به چهار گونه است:

1. مرگ های ناگهانی: که به یکباره اتفاق می افتند و بدون زجر کشیدن و یا تنها در یک لحظه ی بسیار کوتاه مانند تصادفات، سکته ها، ایست قلبی و ... . [آسان ترین مرگ ها]

2. مرگ های غیر ناگهانی یا از قبل پیش بینی شده که مخصوص دوران پیری اند. این مرگ نیز ممکن است با زجر مانند بیماری یا بدون زجر باشد. همه ی انسان ها از سن شصت و پنج [تقریبی] تا هفتاد و پنج سالگی چون به مرگ نزدیک می شوند، دچار نوعی افسردگی شدید و ترس می شوند. برخی حتی نمی خواهند باور کنند که پیر گشته اند، لذا آن قدر فشار روحی بر آنان وارد می شود که زودتر از آن چه که باید، جان می دهند. اما این مساله در خصوص همه ی انسان ها صدق نمی کند. بسیاری این مساله را می پذیرند و با آن به راحتی کنار می آیند و حتی برای به تاخیر انداختن مرگ خود، به رژیم غذایی، ورزش، مسافرت، تفریحات و ... روی می آورند. مانند ژاپنی ها که بعد از سن بازنشستگی می گویند: "اکنون نوبت جوانی کردن ماست." اما وقتی انسان ها از سن هفتاد و پنج [تقریبی که در افراد متفاوت است] عبور می کنند، مرگ را می پذیرند و به علت ضعف جسمی و ذهنی دیگر به این مساله فکر هم نمی کنند. آن وقت است که اگر دچار بیماری دردآور نشوند، مرگ شان راحت و بدون زجر خواهد بود. چون پیری به تدریج رخ می دهد، لذا مانند موهای سپید آن را ابتدا به سختی ولی سپس به راحتی قبول می کنند و با آن کنار می آیند.

3. مرگ های غیر ناگهانی یا از قبل پیش بینی شده ای که در هر سنی به وقوع می پیوندند و زجر آورند. مانند بیماری ها[بدترین نوع مرگ]

4. مرگ های خودگزینی: به دو دسته اند: "خودکشی ها" و "مرگ های افتخارآمیز"

 

* بهتر است هر لحظه برای مرگ آماده باشیم و هرگز از آن نهراسیم. برای همین است که می گویم هر که وابسته تر است، بیچاره تر است. هر که بالاتر است از مرگ بیشتر می هراسد چون دلبسته تر است. 

* حال که قرار است همگی بمیریم، پس بیایید در این دنیا شادی کنیم و برای زندگانی جاودانی در دنیای پس از مرگ نیز، نیکویی کنیم.