حرمسرای شاهان
در تمامی کتاب های تاریخی و نقل و قول های رایج، شاهان ایرانی را هوس باز خوانده و دلیل آن را حرمسرای شاهان می خوانند. به خصوص از حرمسرای خسرو پرویز، حرمسرای فتحعلیشاه قاجار، حرمسرای ناصرالدین شاه و دیگر پادشاهان سخن بسیار گفته شده است. در این باب آنقدر غلو شده که هیچ کس تاکنون به علت کثرت زنان حرمسرا، دلایل این ازدواج ها را جویا نشده و همگی اساس را بر شهوت سلطان گذاشته اند. درست است، نقدهای زیادی بر شاهان ایرانی وارد است. همین حرمسراها نیز و داستان هایش واقعی است. اما می خواهم دلیل این ازدواج های متعدد را میان شاهان و شاهزادگان و امرا و تمامی صاحبان قدرت از سر تا ذیل در ایران واکاوی نمایم.
نخست آن که تنها بخشی از این ازدواج ها نه همگی آنان، از سر هوس و خوش گذرانی بوده است. در این نکته بر اساس اسناد تاریخی هیچ گونه تردیدی نیست. اما بخش مهمی و بزرگی از این ازدواج ها سیاسی بوده اند. در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر در گذشته، از آنجا که قبیله ای بر دیگر قبایل سلطه می یافت و بعد از سال ها خونریزی و جنگ می توانست نظمی نسبی را برقرار سازد، مهم ترین مساله برای آن پادشاه و دیگر پادشاهان آن سلسله، بعد از کسب قدرت، حفظ قدرت بوده است. از این رو حفظ قدرت آن هم در سرزمین پهناور ایران از چند راه امکان پذیر بوده است: کشتار دائمی مخالفان، سیاست اختلاف افکنی، کوچ و مهاجرت اقوام از منطقه ی اصلی شان به منطقه ای دورتر، و سایر سیاست ها. اما در این میان به منظور حفظ قدرت، آسان ترین و البته عاقلانه ترین شیوه، ازدواج با دختران روسای قبایل در تمام نواحی به خصوص از قبایل قدرتمند بوده است. این مساله چند فایده داشته است: ا. آن قبیله دیگر دشمن محسوب نگشته و چون زنی از پادشاه و حتماً برخی فرزندان وی خون آن قبیله در رگ هایشان بوده است، پس رابطه ی خویشاوندی میان آن قبیله با پادشاه برقرار می شد.2. پادشاه غیر از راحتی خیالش از دشمنی و قدرت طلبی آن قبیله، از این بابت نیز خیالش راحت بود که آن قبیله ی خویشاوند (قبیله ی همسر شاه) در زمانی که نه لکشری [مانند ارتش منظم امروزی] بوده و نه توان دائمی لشکر کشی، حافظ منافع پادشاه در آن منطقه و به خصوص در رویارویی با دشمنان خارجی خواهد بود. غیر از آن که خود پادشاه به منظور حفظ قدرت، از هر قبیله ای به خصوص قبایل قدرتمند دختری یا دخترانی به همسری می گرفتند، خودِ آن قبیله نیز برای نزدیکی به قدرت و کسب مقام و ثروت در دستگاه پادشاهی، به ویژه رییس قبیله، دختران خود را پیش کش شاه می کردند. از سوی دیگر، در قدیم ، داشتن فرزند زیاد به خصوص پسر، عاملی برای بقای بیشتر حکومت محسوب می گشت.
لذا در نهایت آن که گمان نکنیم شاهان و فرمانروایان ایرانی تنها از سر شهوت زنان متعدد می گرفتند [در هوسرانی بسیاری از شاهان و فرمانروایان ایران از سر تا ذیل تردیدی نیست، به خصوص قاجاریه که به غیر از آغا محمدخان، موسس سلسله به علت اختگی اش و احمد شاه آخرین شاه سلسله به خاطر بچگی اش، بقیه همگی اهل شعر و طرب و عشق ورزی بوده اند و غیر از این، کار دیگری نداشتند.]، بلکه این مساله ابزاری نیز برای حفظ و بقای شان در قدرت بوده است. چرا که از آن جا که کسب قدرت با زور و خشونت بسیار صورت می پذیرفت، لذا برای حفظ آن می بایست غیر از زور و سرکوب، اسباب دیگری نیز جستجو نمود.