سگي نزد شير آمد و گفت:  با من کشتي بگير، شير سر باز زد، سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت که شير از مقابله با من می هراسد، شير گفت: سرزنش سگان را خوشتر دارم از اينکه شيران مرا شماتت کنند که چرا با سگي کشتي گرفته ام...