چشم زخم: واقعیت یا خیال
پندار:
تعریف چشم زخم: چشمان برخی انسان ها ( و به باور بسیاری، چشمان همه ی انسان ها) دارای نیرویی است که از روی تعجب، حسادت، کینه، بد سرشتی، بد خواهی، ناراحتی (از این که خود آن چیزی که دیگری دارد، ندارد) و شاید حتی بدون منظور، وقتی به چیزی می نگرند، طرف مقابل را از پا درمی آورند و یا تاثیر منفی می گذارند. بنابراین چشم زخم یک امر بسیار شوم و منفی تلقی می گردد که ممکن است برخی انسان ها و یا همگی آن ها دارای چنین نیرویی باشند.
یادآوری:
· اعتقاد به چشم زخم در همه ی کشورها حتی پیشرفته (آمریکا، اروپا، ژاپن، چین و ... ) وجود دارد و مخصوص ایران نیست. ولی چنین اعتقادی در کشورهای سنتی مانند آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه، هندوستان و شرق آسیا رایج تر است.
· اعتقاد به چشم زخم در همه ی مذاهب وجود دارد. در گذشته در میان یهودیان باور بر این بود که نود و نه درصد مرگها ناشی از چشمزخم است و تنها یک درصد مردمان به مرگ طبیعی میمیرند. حتی اروپاییان زدن به تخته یا چوب را برای دفع بلایا از صلیب چوبی مسیح مستخرج کرده اند.
· در ایران 95% مردم و حتی تحصیل کردگان به چشم زخم اعتقاد دارند و بسیاری معتقدند خود شامل چشم زخم شده اند و حتی زندگی شان نابود گشته است. بسیاری از اتفاقات چون بیماری ها و مرگ های ناگهانی را نیز به چشم زخم نسبت می دهند.
· اعتقاد به چشم زخم نزد بسیاری در ایران شکلی بسیار متعصبانه دارد به گونه ای که کسی نمی تواند به طور جدی با آن مخالفت کند.
· اعتقاد به چشم زخم در ایران و بسیاری کشورها حالتی مذهبی دارد و برای اثبات آن از کتاب های مقدس و آسمانی استفاده می گردد. به گونه ای که هر گونه مخالفت با آن مذهبی تلقی گردیده و حتی مخالف، به توهین به مذهب و بی دینی متهم می گردد.
· مساله ی اعتقاد به چشم زخم، بسیار اساسی بوده و برخی تمام عمرشان را صرف مبارزه و دور ساختن چشم های شرور و آسیب رسان می کنند. ذهن های بسیاری درگیر آن است و در ایران به صورت یک اعتقاد درآمده است.
· برخی پول های کلانی را از طریق خرید برخی اشیای دفع چشم زخم و یا با مراجعه به رمالان و جادوگران و دعانویسان و ... صرف می نمایند.
· اعتقاد به چشم زخم فقیر و غنی، قدرتمند و ضعیف و با سواد و بی سواد نمی شناسد، در هر سه گروه پیروان بسیاری دارد و وقت و هزینه های زیادی در این باره صرف می گردد.
· حال با چنین تعصب و اعتقاد رایجی، چگونه می توان با آن مخالفت نمود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مبنای بحث من:
هرگونه فکر کنید، همان گونه می شود. با هر ذهنیتی به دنیا و پدیده ها بنگرید همان گونه می شود. این ما هستیم که با برداشت ها و ذهنیتمان به طرف امور مثبت و یا منفی کشیده می شویم. درست است: "کشیده می شویم". یعنی ذهنمان آگاهانه یا ناآگاهانه ما را به هر سو که از قبل "جهت گیری" کرده است، می کشاند. برخلاف تصورات یوگایی، ذهنیتمان پدیده ها را به طرف ما نمی کشانند، بلکه برعکس این ما هستیم که با ذهنیتمان به طرف پدیده ها "کشیده می شویم". پس همه چیز به ذهن و ذهنیت مان و یا همان برداشت ها و دیدگاه هایمان برمی گردد. از همین لحظه آزمایش کنید اما تعجیل نکنید.
حال شاید شما بگویید که خودتان تاثیر چشم را دیده اید و برایتان آنقدر واضح بوده است که نمی توانید انکارش کنید؛ در پاسخ باید بگویم ذهن شما همان چیزی را دید که از قبل باور و انتظارش را داشته است.
برخی سوالات:
- چگونه پیامبران که یکی از اهداف عمده اشان مبارزه با خرافات و اعتقادات پیشینیان بوده است [ از جمله پیامبر اسلام که هدفش مبارزه با تفکر عصر جاهلی بود ]، این گونه اعتقادات قبل از خود را تایید نموده اند؟؟؟
- چگونه خداوند چشمان برخی بندگان خود را شوم می آفریند؟ مگر خداوند کریم و رحیم نیست؟ آیا این گونه اعتقادات با عدل و الطاف خداوندی در تضاد نیستند؟
- چرا برخی آیات (از هر کتاب آسمانی و غیر آسمانی) به گونه ای مثبت مورد تفسیر و ارائه قرار نمی گیرند و به گونه ای عرضه می گردند که تایید بلاها و رنج ها و ... باشد؟ بیاییم زیبایی های کتاب های آسمانی را عرضه بداریم.
- چرا فقط به ظاهر آیات نگریسته می شود ولی زمینه های نزول آن ها در نظر گرفته نمی شوند؟ برای نمونه برخی آیه ی قرآنی زیر را نشانه ی تایید چشم زخم می دانند: « وَ قالَ يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّه مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ للَّه عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ» (يوسف، آيه 67)؛ « و گفت: اى پسران من! همگی از يك دروازه (به شهر) درنياييد؛ بلكه از دروازههاى مختلف وارد شويد و من (با اين سفارش) چيزى از (قضاى) خدا را از شما دور نمىتوانم داشت. فرمان، جز براى خدا نيست. بر او توكل كردم، و توكلكنندگان بايد بر او توكل كنند.» در تفسیر این آیه باید گفت: برخی باورها برای دوری کردن از حسادت ها و دشمنی ها و طمع کاری ها شکل گرفته اند، بدون آن که مردم بدانند. [ طمع برخی مردم و قدرتمندان]. برای مثال در جوامع قدیم داشتن پسر (هر چه بیشتر) یک افتخار و نشانه ی قدرت آن خانواده بوده است و یا در جامعه ای فقیر، حسادت ورزی یک امر طبیعی بوده است. شاید منظور یعقوب دور کردن فرزندان پسرش از حسادت مردم بود. حسادتی که می توانست به خاطر تعداد زیاد پسران یعقوب، زیبا بودنشان، اتحادشان و ... باشد. پس باید قرآن و هر نوشته ی مقدسی را به دقت و با علم فراوان تفسیر نمود و زمینه های نزول آن ها را در نظر گرفت.
در پایان پاسخ آیت الله مطهری به نقل از کتاب "آشنایی با قرآن" زیبا و خواندنی است:
« چشم زخم، اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم، چشمشان شور است ـ قطعاً نیست، همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قایل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیاناً در یک شهر، ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد، پس قطعاً به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح، نظر میکنند، نیست. دوم؛ اگر بعضی مردم، دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم» خاصیت جلوگیری از چشم زخم دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی ، جملهای) برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید: از این آیه، برای چشم زخم استفاده کنید، اینکه چشم زخم، حقیقت است یا نه، یک مساله است (فرضاً حقیقت است ولو در بعضی از افراد) و اینکه این آیه برای دفع چشم زخم باشد مسأله دیگری است، چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، از پیش خود نباید بتراشیم، نظر به اینکه روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد (آن را از پیش خود ساختهاند).»
راهکارها:
1. بیاییم در مورد هر پدیده ای، به صورت علمی و عاقلانه و نه از روی تعصب داوری کنیم.
2. بیاییم در مورد هر پدیده ای ریشه یابی کرده و علل درست آن را کشف نماییم. اعنقاد به چشم زخم دلایل متعددی چون ناتوانی بشر در توضیح برخی اتفاقات مانند بیماری ها و مرگ های ناگهانی و ... دارد. مثلاً در گذشته که ازدواج های فامیلی [ به ویژه در قبایل برای حفظ اصالت و نسب ] رواج داشته است، برخی فرزندان به صورت معلول و ناقص به دنیا می آمدند. چون کسی دلیل آن را نمی دانست، به چشمان شوم و یا ناپرهیزکاری نسبت می دادند. در حال حاضر چند سالی است که صدمات ناشی از ازدواج های فامیلی به دلایل علمی شناسایی و ثابت شده اند که هنوز هم برخی عوام به علت تعصب زیر بار نمی روند.
3. بیایید مثبت نگر باشیم و با دیدی مثبت به پدیده ها بنگریم.
4. به دیگران تهمت نزنیم و ناكامي ها و ناتوانی مان در حل مشکلات و یا تقصیراتمان را به دیگران (چشم) نسبت ندهیم.
۵. اين گونه تفكرات مانع از خودنگري،اعتماد به نفس، آرامش، اميد و انگيزه، تلاش و حركت مي شوند. براي رسيدن به خوشبختي فردي و اجتماعي نيازمند تفكرات اميد بخش و برانگيزاننده مي باشيم.
۶. اگر واقعاً به مواردی چون آیاتی مانند اِن یّکاد... معتقدید، آن را نزد خود (به هر شکلی) نگه دارید و گرامي بداريد، اما نه برای دفع چشم زخم بلکه برای دفع بلاها و اتفاقات غیر ارادی. چون این گونه اعتقادات هم سبب آرامش درونی شما می شوند و هم مانع از آن می شوند که به علت قوت قلب و اعتماد به نفسی که از آن آیه یا مانند آن گرفته اید، به طرف امور منفی کشیده شوید. اما این گونه آیات و مانند آن ها را برای چشم زخم و موارد مشابه بکار نبرید؛ چون چشم زخمی وجود ندارد. این ذهنیت شماست که شما را به سوی بلایا و امور منفی هدایت می کند. اعتقاد به چشم زخم و مانند آن، در شما ایجاد اضطراب، توهم، خیال، ترس، بدبینی و ... می نماید، لذا این گونه تاثیرات در ذهن و رفتارتان نیز در رابطه با دیگران و پدیده ها تاثیر می گذارند. این گونه اعتقادات شما را همیشه منتظر نگه می دارند که این امر در نهایت با کشاندن شما به سوی بلایا، شما را از انتظار خارج می سازند.
هر گونه فکر کنید همان می شود. راه حل در چهار چیز است: توکل بر خداوند یکتا نه غیر از او، اعتماد به نفس، عقلانيت، مثبت اندیشی.
برخی خرافات رایج در مورد چشم زخم (فرهنگ عامه):
1. برخی معتقد بودند و هستند که بسیاری از انسان ها چشمانی شور و نگاهی زیانبار دارند، از جمله افراد سالخورده، ناقصالخلقه، عقبافتاده، معلول، زشترو، کچل، موبور و چشمزاغ ، زنان نازا، فقرا و تهیدستان؛ یا احتمال و شدت شورچشمی زنان از مردان و پیر زنان از زنان جوان بیشتر است.
2. در برخی فرهنگ ها، بر اندام کودکان خود لباسهای چرکین، مندرس و بیقواره میپوشاندند، رویشان را نمیشستند و آنان را نمیآراستند، بر اندام پسرکان لباسهای دخترانه میپوشاندند و مویشان را چون دختران، بلند میکردند و گاه از ته میتراشیدند، کودکان خود را با القابی حاکی از ضعف و نقص ــ مثلاً خِنگ، عقبافتاده، دست و پا چلفتی و از این قبیل ــ صدا میکردند یا در برابر دیگران، پیوسته معایب فرزندان خود را برمیشمردند و آنان را تحقیر و سرزنش میکردند، به دیگران اجازه نمیدادند از محاسن فرزندانشان سخن بگویند و خود نیز از ایشان تعریف و تمجید نمیکردند و حتی گاه از بیان شمار درست فرزندان خود طفره میرفتند، در و دیوارهای بیرونی خانهها را یا بدون تزیین میگذاشتند یا به نحوی که در نظر رهگذران، زشت و فقیرانه جلوه کند میساختند.
3. به زعم عوام، علاوه بر کسانی که به عمد و از روی بدخواهی به دیگران چشم میزنند، چهبسا افراد نیکخواه و مهربان نیز ممکن است بیآنکه بخواهند و صرفاً بنابر این که شورچشماند، به دیگران (مثلاً مادران به فرزندان خود) چشم بزنند و دچار آسیبشان کنند یا ممکن است آدمی به خود یا اموال خود چشم بزند و حتی جانوران نیز ممکن است به آدمی چشم بزنند.
4. در گفتگوهای روزمره، ذکرهای دافع چشم زخم، به ویژه ماشاءاللّه، بی شمار است؛ در نامگذاریها، از برخی نامهای ناظر به این باور همچون ماشاءاللّه، خداپناه، علیپناه برای تسمیه فرزندان خود استفاده میکردند یا یک فرد را به چند نام میخواندند؛ در رابطه والدین و فرزندان، عیبجویی و تحقیر فرزندان نزد دیگران و کوچک جلوهدادن موفقیتهای او، هنوز هم نزد بسیاری از خانوادهها معمول است. در تشکیلات حکومتی، برخی حکمرانان، کسانی را برای دفع چشمزخم استخدام میکردند و گاه مردم میبایست برای دفع چشمزخم از حاکم، مراسمی انجام میدادند؛ در مهمانیها، گاه نه از روی احترام، بلکه از ترس چشمزخم، زنان را در تغذیه مقدّم میداشتند؛ صرفنظر از خوی مهماننوازی و سخاوت، در برخی مناطق رسم بود که هر کسی را، حتی اگر بیدعوت در ضیافت یا در کنار سفرهای حاضر میشد، پذیرایی کنند و شدیداً اصرار میکردند که دستکم «یک لقمه بردارد»؛ در روابط جمعی، اگر کسی را به شورچشمی میشناختند، وظیفه خود میدانستند که، برای نشاندادن خیرخواهی، او را به همگان معرفی کنند و حکایات راجع به این افراد، نقل محافل بود؛ در ژستها، اشارهکردن با انگشت به سمت افراد یا نشان دادن کف دست با انگشتان باز به دیگران حرکت پسندیدهای تلقی نمیشد؛ در رفتار دینی، با آنکه حیواناتی چون خوک از لحاظ شرعی نجس و استفاده از شیر و گوشت و پوست آنها حرام است، گاه چنین حیوانی را در کنار دامهای خود در طویله نگاه میداشتند؛ در تجارت، اگر کسی اصرار میکرد که چیزی را از کسی بخرد، طرف ناچار میشد حتی بدون رضایت خاطر، آن را به او بفروشد یا اگر کسی از چیزی که در تملک دیگری بود، بسیار تمجید و تعریف میکرد، رسم بود که شیء نظرگرفته را به طرف هدیه بدهند و این البته به سوء استفادههای رندانهای نیز میانجامید، چنانکه رندان، گاه از افراد شور چشم، برای وادار کردن صاحبان احشام به ذبح و قربانیکردن حیوان و اطعام مردم با گوشت آن، سوءاستفاده میکردند؛ در هنر، باور به چشمزخم، به ویژه در هنرهای تزیینی و جواهرسازی در جهان، نقش بسیاری داشته و در نقاشی، خالکوبی، کندهکاری، حکاکی، بافتن فرش، پارچه و پرده، کاشیکاری و تزیینات داخلی بناها، نقوش و علائم و نمادهای ضدچشم زخم، از بنمایههای بسیار رایج بوده است؛ و به ویژه در هنر جواهرسازی، ساخت انواعِ لوحههای آویز کوچک با نوشته های ضد چشم زخم و نیز ساختِ آویزها و انگشترهایی مرصع به فیروزه، تأثیر وسیع این باور را باز مینمایاند.
5. پیوند دادن مرگ و به طریق اولی بیماری، با چشم زخم در پزشکی جهان باستان یک سنّت بوده و پزشک پیش از آغاز فرایند درمان، ابتدا طی عملیاتی مشخص میکرد که بیماری ناشی از عاملی ماوراءالطبیعی، مثلاً چشمزخم، چشم بد، دهان بد، انگشت بد است یا آن که ناشی از عاملی طبیعی و مادّی است و باید با دارو درمان شود.
6. علاوه بر بیماریهایی چون وبا، جذام، طاعون، تب، آبله و سرخک، حتی ناراحتی و گریه ی شدید کودکان که میتوانست علل مختلفی داشته باشد و نیز حوادثی که عملاً بر اثر بیاحتیاطی و غفلت والدین از کودکان رخ میداد، از جمله پرت شدن از بلندی، زمین خوردن و سوختن، ناشی از نظر بد و چشمزخم تلقی میشدند و در نتیجه، در کنار مداوای عرفی، عملیات جادویی دفع چشمزخم نیز در طب عامیانه تجویز میگردید؛ البته در چنین مواردی، نسبت دادن حادثه به چشم زخم، علاوه بر توجیه قصور و تقصیر مادر یا پرستار کودک، به دیگران میفهماند که این خانواده مورد غبطه و حسد دیگران است، ضمن آنکه در جریانِ تشخیصِ اینکه چه کسی به کودک نظر زده، هم معمولاً به برخی افراد، بنا به خصومتهای قبلی، ایرادِ اتهام میشد و هم فرصتی برای پر کردن اوقات فراغت فراهم میآمد.
7. هشدارهایی از این دست نیز که اگر زن باردار به جسدِ مرده نگاه کند، بچهاش شورچشم میشود، احتمالاً توصیهای طبی برای حفظ زنان باردار از آسیب روحی ناشی از حضور در مراسم خاکسپاری و محیط گورستان بوده است.
8. عرب جاهلی برای در امان ماندن از چشمزخم در آدمی و بلکه حتی نتیجه نیروی زیانبارِ نگاه حیواناتی چون مار، سگ، روباه، طاووس و کلاغ و نیز نگاهِ جنّیان، از انواع تدابیر استفاده میکردند. مثلاً، وقتی تعداد شتران کسی به هزار میرسید، یک چشم بهترین شتر خود را کور میکردند و اگر تعدادشان باز هم بیشتر میشد، چشم دیگرش را هم درمیآوردند.
نمونه هایی از این دست در تمام دنیا به شکل های گوناگون رواج داشته و دارد و در اینجا تنها به برخی موارد اشاره شده است.
هر گونه فکر کنید همان می شود. راه حل در چهار چیز است: توکل بر خداوند یکتا نه غیر از او، اعتماد به نفس، عقلانيت، مثبت اندیشی.
با سلام، از شما درخواست می گردد در صورت تمایل جهت مطالعه ی کلیه ی مطالبی که تاکنون نگاشته ام، به بخش "عناوین مطالب" در بالای وبلاگ مراجعه فرمایید. سپاسگذارم