يارانه ها
چرا يارانه ها وضع شده اند و چرا يارانه ها حذف شدند؟
برخي دولت ها و نه همه ي آن ها، يارانه ها را با يكي از اين اهداف وضع مي كنند: بهبود وضع معيشتي مردم؛ تشويق مردم به سوي اهداف طرح ريزي شده مانند يارانه هاي آموزشي براي تشويق به سوي سواد آموزي؛ توزيع درآمدهاي كلان مانند درآمدهاي نفتي از روي دلسوزي و يا كسب محبوبيت و يا رفع اتهامات مالي؛ كسب مشروعيت براي حكومت.
حال چرا يارانه ها حذف مي شوند؟ فشار مالي بر دولت به خاطر كاهش درآمدها يا افزايش جمعيت يا بالا رفتن سطح انتظارات و مصرف در يك جامعه؛ دليل ديگر مي تواند علمي و عقلي باشد و آن اين كه مردم يك جامعه را نبايد به دولت وابسته نمود و دولت بايد درآمدهاي خود را صرف امور زيربنايي كند؛ همچنين يارانه ها سبب زياده روي و بي توجه اي در مصرف مي گردند.
اما سوال مهم اينجاست كه حذف يارانه ها در سال هاي اخير در ايران به چه منظوري صورت پذيرفت؟ حذف يارانه ها در ايران زماني صورت پذيرفت كه دولت بالاترين درآمد نفتي تاريخ كشور را داشته است. به نظر مي رسد هدف دولت از حذف يارانه ها همان واريز پول به حساب مردم بوده است كه هر كس بر حسب نيازش مصرف كند تا بدين وسيله صرفه جويي و عدالت تحقق يابد. از سوي ديگر، پايگاه اجتماعي و مشروعيتي هم ميان توده ي نيازمند كه تعداد زيادي را در بر مي گيرند، براي دولت به وجود آيد.
تحليل:
من تخصیص یارانه را تنها در امور آموزشی و بهداشتی برای طبقه ی محروم قبول دارم. اما در کنار امور آموزشی و بهداشتی، اختصاص یارانه به مدت ۵ سال برای سرمایه گذاران صنعتی را نیز به منظور تاسیس پایه های صنعت و رسیدن به مرز تولید بسیار ضروری می دانم. در کنار یارانه می بایست تنها در همین مدت ۵ سال کمک های دیگری نیز به بخش صنایع خصوصی (فقط صنعت و فقط بخش خصوصی آن) نمود تا کارخانه ها بتوانند روی پای خود بایستند و پس از آن یارانه ها برای بخش صنعتی خصوصی به آرامی و از روی بررسی های کارشناسی حذف گردند. بنابراین امور آموزشی و بهداشتی برای طبقه ی محروم و امور تولیدی به مدت معلوم می بایست شامل یارانه ها گردند. اما سایر امور هرگز.
اما در ایران اجرای سیاست حذف یارانه ها چه نتایجی دربر داشته است؟ در ایران و در سال های اخیر سیاست حذف یارانه ها با سرعت باور نکردنی و به طور همه جانبه و در همه ی زمینه ها مورد اجرا درآمد و در ازای آن تنها در قبال بالا رفتن قیمت آب و برق و گاز و نان، مبلغ ۴۵ هزار و پانصد تومان برای هر نفر اختصاص یافت. این سیاست از چند جنبه قابل نقد است:
۱. این سیاست بسیار عجولانه و سریع به مورد اجرا درآمد که سبب آشفتگی های ذهنی جامعه و همه ی نیروها و نهادهای اقتصادی و اجتماعی گردید.
۲. چرا حذف یارانه ها در همه ی امور صورت پذیرفت؟ هزینه های آب و برق و گاز و حمل و نقل کارخانجات را که بر روی کالاها کشیده شده و گرانی های سرسام آوری را پدید آوردند، چه کسانی باید جبران کنند؟ مگر غیر از مصرف کنندگانی که هر روزشان بدتر از دیروز می شود. چه تعدادی از واحدهای صنعتی به خاطر افزایش هزینه ها و کاهش خرید مردم ورشکست شده و تعطیل گردیده اند؟ بسیار زیاد.
۳. چرا به فرض قبول سیاست حذف یارانه ها، این سیاست گام به گام به مورد اجرا در نیامد تا فشارها به آرامی بر جامعه وارد گردد نه یکباره که کمر همه را بشکند.
۴. آیا واریز پول به حساب مردم، کاری منطقی بوده است؟ در تمام دنیا رویکرد اصلی محدود کردن دولت است اما با اجرای سیاست حذف یارانه ها و واریز پول برای مردم، دولت همه ی جامعه را حقوق بگیر خود نمود و متوقع کرد که بدین وسیله ضریب امنیتی خود را به شدت پایین آورده و با خطر مواجه ساخته است. کافی است شب هایی که یارانه ها واریز می گردند از خانه بیرون رفته و نیمه شب به باجه های عابر بانک بنگرید. بیچاره هایی را می بینید که برای اندکی پول (که البته حق طبیعی آن ها بیشتر از اینهاست ) در صف های طولانی و در گرما و سرما ایستاده اند و با یکدیگر رقابت می کنند.( یاد قانون تنازع بقا می افتم) کدام دولت بعدی جرات می کند این پول های واریزی را قطع کند؟
۵. آیا این پول ها مشکلی از جامعه کاسته است؟ طبق بررسی کارشناسان، دولت برای هر فرد ۴۵ هزار تومان واریز می کند ولی در ازای آن از زمان اجرا چند برابر به خاطر اجرای سیاست حذف یارانه ها بر قیمت کالاها و سایر هزینه ها افزوده شد. پس نه تنها این پول ها مشکلی را رفع نکرد بلکه سبب افزایش هزینه ها گشته است. با این وجود عده ی بسیار زیادی از مردم بی نوا با همین یارانه ی اندک نقدی، اجاره ی خانه هایشان و برخی هزینه های دیگر را می دهند که حذف این پول آسیب زیادی بر زندگی شان وارد می سازد.
۶. برخلاف تصور اولیه ی دولت نه تنها حذف یارانه های انرژی سبب کاهش مصرف نشده است، بلکه مصرف آن ها بیشتر هم شده است.
۷. برخلاف تصور دولت اجرای سیاست حذف یارانه ها نه تنها هزینه های دولت را کاهش نداده است، بلکه بودجه ی وسیعی از دولت به پرداخت یارانه های نقدی اختصاص می یابد که این مساله برای دولت های بعدی یک بار سنگینی است که به اجبار بر دوششان گذاشته شده است.
حال با این نتایج، اجرای سیاست حذف یارانه ها و پرداخت نقدی یارانه چه سودی داشته است؟ هیچ. چه ضررهایی داشته است؟ تعطیلی بسیاری از کارخانجات، افزایش قیمت کالاها و ...، ایجاد آشفتگی های ذهنی برای مردم عادی و نیروهای اقتصادی، کاهش ضریب امنیتی جامعه، متوقع ساختن مردم، سازگاری و وابسته شدن زندگی بسیاری از مردم به این یارانه های نقدی، کاهش هزینه های دولتی و ... .
راهکارها:
حال با این مشکل بزرگ که ذهن همه را به خود مشغول داشته است، چه باید کرد؟
۱. دولت ها به جای صرف کردن وقت و ذهن خود و جامعه به امور کمتر اساسی، وقت و ذهن خود را بیشتر صرف بهبود وضعیت اقتصادی و توسعه ی اقتصادی کشور نمایند. این وظیفه ی آن هاست.
۲. به واحدهای صنعتی خصوصی برای مدتی مشخص تا زمانی که به مرز تولید و خوداتکایی برسند، یارانه ها اختصاص یافته و حمایت های اقتصادی دیگر نیز گردد. ورشکستگی صنایع به ویژه در بخش خصوصی سبب افزایش بیکاری و تورم می گردد. واحدهای صنعتی به فرزندانی می مانند که تا رسیدن به مرحله ی اشتغال و خوداتکایی نیازمند حمایت های همه جانبه ی پدر و مادرشان می باشند. چگونه در کشوری چون ایران که صنایع در آن شکل نگرفته اند و آن هایی هم که شکل گرفته اند بیشتر دولتی بوده و بخش خصوصی کوچک و محدود هم نوپاست و پایه های آن لرزان، چنین جفایی در حق صنعت صورت می پذیرد؟
۳. دولت ها به جای حذف یارانه ها، تلاش خود را چند برابر کنند که بدین وسیله هم درآمدهای خود را افزایش دهند و هم فشاری بر مردم وارد نگردد. به نظر می رسد این تفکر که بخشی از مشکلات اقتصادی را به گردن اختصاص یارانه ها بیندازند، یک فرافکنی برای انحراف اذهان است تا دولت ها از وظایفشان شانه خالی کنند.
۴. اجرای سیاست حذف یارانه ها و واریز نقدی از ابتدا هم اشتباه بود، به جای آن دولت می توانست از حمایت های بیشتر یارانه ای جلوگیری کرده و به آرامی در بخش های مختلف و به صورت گام به گام به کاهش و حذف یارانه ها اقدام نماید.( البته ابتدا می بایست وضعیت اقتصادی جامعه بهبود یابد)
۵. دولت می بایست هر چه سریع تر یارانه ها در بخش آموزشی و بهداشتی ( برای طبقات محروم) و صنعتی (برای مدتی مشخص) را از سر گیرد. مردم و نیروهای اقتصادی چه گناهی کرده اند که باید چوب سیاست های اقتصادی غلط و کم کاری دولت ها را بخورند؟
۶. اما نکته اساسی تر، بودن و نبودن یارانه های نقدی است. مساله ی اساسی این است. چه باید کرد؟ از سویی زندگی بسیاری از مردم بدان وابسته گردیده و حذف آن بی رحمی و جفای بزرگی است و از سوی دیگر از اساس وابسته ساختن مردم به دولت کار اشتباهی است. حال چه باید کرد؟ دولت نبایست در این زمینه از چاله به چاه بیفتد. هرگز سیستم کوپنی دوباره به اجرا در نیاید. این یک بازگشت به عقب است. دولت سپرده های بانکی هر خانواده (زوج ها) را بررسی کند و در صورت این که یک خانواده (فقط زوج ها) از مبلغی خاص (با بررسی اقتصاددانان) در پس اندازشان بیشتر دارند، ( یعنی طبقه ی متوسط و بالاتر) از واریز یارنه ی نقدی به آن ها خودداری گردد. در این زمینه به درآمد و حقوق افراد توجه ای نگردد. اما هرگز دولت پول زیاد آمده از این بابت را به افزایش یارانه های نقدی دیگر طبقات اختصاص ندهد. به عبارت دیگر واریز نقدی یارنه ها برای خانواده های کم درآمد و محروم مانند سابق ادامه یابد ولی هرگز افزایش نیابد تا بدین وسیله به آرامی این مساله به حالت عادی خود برگردد. سپس هرگاه کشور با اراده و تلاش دولت مردان به توسعه ی اقتصادی رسید و طبقه ی متوسط بیشتر از طبقات فقیر گشته اند، آنگاه به تدریج به حذف یارانه ی نقدی طبقه ی متوسط اقدام کند اما هرگز یارانه ی نقدی طبقات محروم را نه افزایش دهد و نه قطع کند.(البته یارانه ی غیر نقدی در بخش آموزش و بهداشت از سر گرفته شده و حتی افزایش یابد) سیاست حذف یارانه ها از ابتدا نباید به اجرا در می آمد ولی حالا که این گونه شد، نباید برخوردی احساسی با آن گردد بلکه نیازمند تصمیم گیری های عقلانی و البته عاطفی (انسانی) است نه احساسی و سیاسی.
با سلام، از شما درخواست می گردد در صورت تمایل جهت مطالعه ی کلیه ی مطالبی که تاکنون نگاشته ام، به بخش "عناوین مطالب" در بالای وبلاگ مراجعه فرمایید. سپاسگذارم