حقوق كارمندي و چشم انتظاري
حقوق آخر ماه و چشم انتظاري
بيشتر حقوق بگيران از كارمندان و كارگران دولتي و غير دولتي، چشمشان به آخر ماه است. به ويژه از نيمه ي دوم هر ماهي كه پولشان به اتمام مي رسد، چشم انتظاريشان شروع مي شود. حتي دقيقه ها را مي شمارند تا آخر ماه سر برسد. آخر ماه برايشان دولت سحر است. چگونه مي توان با اين تورم و گراني هاي سرسام آور روزانه ( كه قبلاً ها ماهانه و سالانه بوده اند) يك زندگي معمولي را به سختي و جان كندن هم كه شده اداره نمود؟ آيا اصلاً شدني است؟ مگر معجزه اي شود. واي به روزي كه يك روز ديرتر از ماه قبل حقوق ها را واريز كنند. زندگي تيره و تار شده و انسان فكر مي كند دنيا به آخر رسيده است. اما وقتي حقوق ها را واريز مي كنند مانند قطره آبي است كه به انسان تشنه ي تشنه مي دهند و او بايد اين همه تشنگي و گرفتاري هايش را با آن قطره ي اندك رفع نمايد.
آيا اين زندگي است؟ اسمش را مي توان زندگي گذاشت؟ زندگي يعني زنده بودن نه به ظاهر بلكه به طراوت جسم و روح و به اميد و انگيزه ي حيات بخش. روح حقوق بگيران در ۱۵ روز اول ماه زنده است اما پس از آن به كما مي رود. جسم او در تمام اين يك ماه به ظاهر زنده است تا كي رسد كه زير فشارها از پا درآيد. آيا اين گونه چشم انتظاريِ گداگونه مردگي نيست؟ آيا حقوق بگيران مانند گدايان نشده اند كه تنها به اميد خداوند نشسته اند و روزها را با دعا و كمك از خدا طي مي كنند تا روزهاي آخر ماه سر رسد و اندكي نفس تازه كنند؟ اين چه زندگي ذليلانه اي است؟
باز هم خدايا تو را شكر،خيلي ها همين اندازه هم ندارند.( دعاي هميشگي پدرم )
با سلام، از شما درخواست می گردد در صورت تمایل جهت مطالعه ی کلیه ی مطالبی که تاکنون نگاشته ام، به بخش "عناوین مطالب" در بالای وبلاگ مراجعه فرمایید. سپاسگذارم