هنگامی که زن وقت زایمانش فرا می رسید، در کنار رخت خوابش گودالی می کندند. اگر بچه ای که به دنیا می آمد دختر بود، همان لحظه قابله آن کودک بی گناه را درون چاله در کنار رخت خواب می انداخت و با گِل پر می کرد. اما اگر بچه پسر بود، سریعاً به پدر و اقوامی که در بیرون اتاق هراسان منتظر بودند و مانند بید می لرزیدند، خبر می دادند و آنگاه هفت شبانه روز جشن می گرفتند.

   به گفته ی ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، این عادت ناروا تنها در میان قبیله "بنی تمیم" رواج داشت، و به گفته ی برخی دیگر، این رسم در میان قبایل "بنی تمیم" و "قیس" و "اسد" و "هذیل" و "بکر بن وائل" شایع بوده است نه میان دیگر قبایل عرب.

اما انگیزه های مربوط به کشتن دختران توسط اعراب قبل از اسلام:

1. در بعضی از قبایل، اعراب دختر را برای خود عیب و عار می شمردند و برای رهایی از این احساس ننگ، دختران خود را زنده به گور می کردند. در واقع افتخار به داشتن پسر به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده بود. قرآن: « و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم یتواری من القوم من سوء ما بـُشـّر به أ یمسکه علی هون ام یدسه فی التراب الا ساء ما یحکمون » ( نحل ، 58ـ 59 ) « هنگامی که به یکی از آن ها خبر دهند که صاحب دختر شده چهره اش از فرط غم سیاه می شود و سخت غضبناک و دلتنگ می گردد و از قوم خود متواری گشته، روی پنهان می کند و در فکر فرو می رود که آیا این دختر را با ننگ و عار و ذلت و خواری نگه دارد یا آن که او را زنده به گور کند.» قرآن این عمل را مورد سرزنش و توبیخ قرار داده است: « و اذا الموئودة سُـئلت بأی ذنبٍ قـُتلت » یعنی : « آنگاه از زنده به گور کردن دختران سوال شود که به چه گناهی کشته شدند؟ »

2. کشتن فرزند دختر به خاطر فقر و احتیاج؛ چون دختران مانند پسران توانایی تولید و کار نداشته اند. قرآن: « ولا تقتلوا اولادکم خیشیة الاملاق نحن نرزقهم و ایاکم انّ قتلهم کان خطا کبیرا » ( اسراء ، 31 ) یعنی: « هرگز فرزندان خود را از ترس فقر نکشید ما روزی دهنده شما و آن ها هستیم، به راستی کشتن فرزندان گناه بزرگی است.»

3 . کشتن و قربانی کردن فرزندان در پای بت ها. قرآن: « و کذالک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم شرکائهم  لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم » (انعام ، 137) یعنی: « همچنین  بت های آنان در نظر بسیاری از مشرکین عمل کشتن فرزندان را عملی نیکو جلوه داده تا آن ها را بدین کار زشت هلاک سازد و در دینشان به  اشتباه اندازد.»

4. از نظر آن ها تنها فرزندان پسر می توانند خون پاک خانواده، قبیله، فامیل، نژاد و یا همان اصالت را زنده نگه داشته و به نسل های بعدی انتقال دهند. اما دختر با ازدواج با بیگانه تنها فرزندی از خون یک مرد دیگر به دنیا می آورد.

5. پسران علاوه بر کار و تولید، عامل امنیت و نگهبانی از خانواده و قبیله در مقابل دشمنان محسوب می گردند. در حالی که دختران چنین توانایی را ندارند. پس هر چقدر تعداد پسران یک خانواده و قبیله بیشتر باشد، قدرت و امنیت آن نیز افزایش می یابد و سبب هراس دشمن می شود.

6. دختران در هنگام جنگ اسیر شده، مورد تجاوز قرار گرفته و یا به فروش می رسیدند که بدین وسیله آبرو و شرف و غیرت آن خانواده و قبیله به شدت لکه دار می گشت. (چرا برخی فکر می کنند غیرت و شرف فقط در دوست داشتن و نگهبانی از به اصطلاح ناموس است نه چیزهای بسیار دیگر؟؟؟)

   نکته ی پایانی: آیا بعد از پذیرش اسلام میان اعراب و دیگر اقوامی چون ایرانیان و ... ، اشتیاق به فرزند پسر و نفرت از دختر دار شدن از بین رفته است؟ خیر. این یک تفکر جاهلی است نه تفکر اعراب جاهلی قبل از اسلام. این تفکر جاهلی حتی در کشورهای پیشرفته ای چون چین و ... رواج دارد و با انواع روش های پزشکی و جادگری، به دنبال پسردار شدن هستند. در ایران و افغانستان و ... در چند نمونه در سال های اخیر شوهران زنانشان را به خاطر تولد فرزند دختر یا کشته اند یا طلاق داده اند و یا زنان دیگری گرفته اند، در حالی که نمی دانند تعیین جنسیت فرزند، به کروموزوم مرد بستگی دارد و هیچ ربطی به زنان ندارد.

   در واقع هدف اسلام مبارزه با اعراب جاهلی نبوده است، بلکه مبارزه با تفکر و فرهنگ جاهلی بوده است که تا کنون نیز بسیاری از این فرهنگ در تمام نقاط دنیا رواج دارد، اما نه از طریق کشتن دختر بلکه از طریق سقط جنین (دختر)، سرزنش زنان، ازدواج مجدد، ضرب و شتم زنان، تحقیر دختران و حداقل آن ابراز ناراحتی و یا پنهان ساختن ناراحتی ناشی از دختر دار شدن و ... . آیا این همان ادامه ی تفکر و فرهنگ جاهلی در شکل دیگرش نیست؟