آیین هندو در قدیم دین برهمایى خوانده مى شد که به برهما، خداى هندوان اشاره مى کرد. بنیانگذار آن شناخته شده نیست . این آیین گونه اى فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعى است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بزرگى داشته است .

   از کشفیات بر مى آید که برخى از خدایان آیین هندو قبل از ورود آریاییان در هندوستان وجود داشته اند. اصول دین هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتاب هاى باستانى و سنت هاى دینى برهمنان و پرستش خدایانى که به ظهور آن ها در دوره هاى قدیم عقیده داشتند. اعتقاد به تناسخ روح، رعایت مقررات طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج و همچنین احترام به موجودات زنده، مخصوصاً گاو [ آن ها گاو را عامل تداوم حیات بشر می دانند که زمین را شخم می زند، شیر می دهد و ... . چنین اعتقادی در آیین زرتشت درباره ی همه ی حیوانات مفید وجود دارد.] از اصول اعتقادی آن دین است.

   هندوان به تعداد بى شمارى از خدایان آسمانى و زمینى با اسما و صفات مختلف معتقدند و به آن ها تعظیم مى کنند و براى هر یک عبادتگاه های با شکوهى ساخته اند. این خدایان با هم خویشاوندى سببى و نسبى دارند و ویژگی هاى جسمى و روحى هر یک به تفصیل و با ذکر جزئیات در کتب مقدس و فرهنگ دینى هندوان آمده است. اعتقاد به جلوه گرى خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف نیز بسیار جلب نظر مى کند. دسته بندى خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعى نیز مشهود است. برخى از معروف ترین خدایان هندو عبارتند از:
- اگنى (Agni) یعنى آتش    

- وارونا (Varuna) یعنى آسمان       
- ایشوار (Isvara) یعنى قادر متعال
- رودرا (Rurdra) یعنى وحشتناک
- راما (Rama) یعنى دلپذیر
- کریشنا (Krishna) یعنى آبى پر رنگ       
- یاما (Yama) یعنى ارابه ران [معادل جم در زردشت] که خداى حاکم بر ارواح مردگان است.

- اَشوین (Asvin) یعنى اسب سوار، عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندو که معتقدند برای انسان تندرستى، نیکبختى و دارایى به ارمغان مى آورند.

- کالى (Kali) به معناى سیاه که معتقدند هدایاى ویژه این بت را باید از طریق راهزنى به دست آورد و تقدیم بتخانه کرد. البته باید توجه داشت که معمولا بتان را بسیار زیبا مى سازند.

   آیین هندوان در مجموعه اى به نام وداها(Vedas) به معناى دانش، به زبان سانسکریت گرد آمده است و به آن شروتى (Sruti)یعنى وحى و الهام و علوم مقدس موروثى لقب مى دهند. پژوهشگران تاریخ، تصنیف وداها را بین ۱۴۰۰ تا ۱۰۰۰ ق .م . مى دانند و بر این اساس سال هاى ۱۵۰۰- ۸۰۰ ق .م . را دوره ی ودایى مى خوانند. چهار ودا وجود دارد، به این شرح:     
1. ریگ
ودا(veda-Rig) یعنى وداى ستایش 
2. یجور ودا(veda-Yajur) یعنى وداى قربانى          
3. سام ودا(veda-Sama) یعنى وداى سرودها         
4. اتهرو ودا(veda-Atharva)  یعنى وداى اتهروان (نام نویسنده ی این ودا)        
   هر یک از وداها داراى دو بخش است: نخست: منتزها(Mantaras) که عبارت است از متن اورادى در ستایش آتش، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعاهایى براى فراخى روزى، بارورى، بخشایش گناهان و غیره. دوم: براهمناها(Brahmanas) که مناسبت هاى آن اوراد را تعیین مى کند. پژوهشگران سال هاى ۸۰۰ ق .م . تا ۵۰۰ ق .م . را دوره برهمنى مى نامند.       
   کتاب هاى دینى، فلسفى، عرفانى و ادبى بى شمارى در میراث فرهنگى هندوستان وجود دارد که از جمله ی آن ها معروف کلیله و دمنه است که در سانسکریت پنچاتنتر(tantra -Panca) یعنى پنج بخش خوانده مى شود. کتاب هاى مهابهاراتا(bharata -Maha)  و رامایانا(Ramayana)  با محتواى اساطیرى رزمى و بزمى از احترام ویژه اى برخوردارند. کتاب بسیار معروف و جذاب بهگودگیتا (gita -Bhagavad) یعنى سرود (خدا). این کتاب گاهى به اختصار گیتا نامیده مى شود که در باب اخلاص (Bhakti) سخن مى گوید. این رساله مکالمات کریشنا با شاهزاده اى به نام آرجونا (Arjuna) یعنى روشن را در بر دارد و نزد هندوان از هر کتاب دینى و عقلى دیگر محبوب تر و محترم تر به شمار مى رود. نظم آن کتاب یک دست نیست، ولى نیروى ذوق و شوقى که در طى کلمات آن نوشته اعجاب انگیز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فریفته خود ساخته است. راز موفقیت گیتا در این است که مى کوشد اثبات کند راه حقیقى نجات و رستگارى در طریقه اخلاص قرار دارد و براى بیان این امر از داستانى کمک مى گیرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتى براى جنگیدن با عموزادگان خود به سوى میدان مى رود و راننده ارابه که خداى پهلوانى یعنى کریشنا است و در کنار او نشسته است، وى را به رزم و نبرد تشویق مى کند. شاهزاده دل به جنگ با خویشاوندان خود نمى دهد. در حالى که سرداران سپاه خصم یعنى عموزادگان او در شیپور جنگ مى دمند، به راننده فرمان مى دهد که ارابه او را در وسط رزمگاه در محلى قرار دهد که بتواند رزم آورى هر دو سپاه را به درستى مشاهده کند، ولى همین که خویشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پیکار و خونریزى مى بیند، دل او از پشیمانى و اندوه لبریز مى گردد. وى درد و رنج خود را با کریشنا راننده ی ارابه در میان مى گذارد و از گرانى اندوه، تیر و کمان را از دست بر زمین مى افکند. کریشنا او را بر این کم دلى سرزنش مى کند و دوباره وى را بر جنگ و نبرد برمى انگیزاند. در این هنگام بین آن دو یک سلسله مکالمات رد و بدل مى شود. در مرحله ی اول کریشنا او را به انجام وظایفى که در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه مى سازد و به او خاطر نشان مى کند که انجام فرائض اجتماعى بر هر کارى مقدم است و نتایج و عواقب آن هر چه باشد، باید آن ها را به عمل آورد و نباید پاداش و سزایى توقع داشت. ارجونا وظیفه ی خود را به یاد مى آورد که باید به عنوان یک شاهزاده از افراد طبقه کشاتریا جنگجویى و رزم آورى پیشه کند. آنگاه وى پاى به میدان نبرد مى گذارد و اعتراف مى کند که سستى در انجام این واجب صنفى و فریضه مذهبى گناهى بزرگ است. از سوى دیگر اگر به جنگ بپردازد و کشته شود روان او رستگارى یافته، به آسمان صعود خواهد کرد، و اگر پیروز گردد، بر تخت پادشاهى خواهد نشست. علاوه بر این میدان جنگ جاى تاسف و غم خوردن براى کشتگان و قربانیان نبرد نیست، زیرا اگر چه جسم آنان هلاک مى شود، ولى روحشان جاویدان، باقى و برقرار است. در یکى از قطعات گیتا سخنان زیر آمده که تعالیم اوپانیشادها را در مسأله وحدت الوهیت بیان مى کند و از این نظر قابل توجه است. کریشنا مى گوید: « من برهما هستم ، همان خداى واحد ازلى، قربانى منم، دعا و نماز منم، طعام خیرات مردگان منم، این جهان بى پایان منم، پدر و مادر و نیاکان و نگاهبانان و منتهاى معرفت همه منم، آنچه در زلالى آب و روشنایى آفتاب تصفیه مى شود، آن کلمه (ام ) [به معنای آمین در ادیان دیگر] منم، و منم کتاب هاى ریگ ودا، سام ودا، یجور ودا، طریقت، شریعت، مربى، خداوندگار، قاضى، شاهد، صومعه و پناهگاه، دوست و دشمن، سرچشمه حیات و دریاى زندگانى، هر آنچه بر مى آید و هر آنچه فرو مى رود، بذر و برزگر و فصول و درو همه منم، مرگ منم و زندگانى منم، اى ارجونا، حیات این جهان که مى بینى، و حیات آن جهان که نمى بینى ، همه منم و بس .... . »

   حدود قرن ۶ ق .م . در اوج اقتدار روحانیان هندو، که برهمن (Brahmana) نامیده مى شوند، نظام طبقاتى شدیدى پذیرفته شد که مدت ۲۵۰۰ سال سایه سهمگین خود را بر کشور پهناور هندوستان افکنده بود و هنوز هم بقایاى آن وجود دارد. پژوهشگران طبقات اجتماعى را کاست (Caste)  مى خوانند که معناى نژاد است. در این نظام چهار کاست اصلى وجود داشت:     

 1. برهمان (Brahmanas): طبقه روحانیون 
2. کشاتریاها (Kshatrias): طبقه شاهان ، شاهزادگان و جنگاوران  
3. ویشیاها (Vaisyas): طبقه بازرگان و دهقانان       
4. شودراها (Sudras)، طبقه کارگران.          
   معاشرت افراد با یک طبقه ی دیگر شرعاً و عرفاً ممنوع بود، به خصوص طبقه ی اخیر که هر گونه تماس، حتى نگاه کردن افراد طبقات بالا به این گروه، گناه کبیره شمرده مى شد. [ چون هندوها معتقد بودند تیره بختى طبقه ی سوم و چهارم زاییده ی بدکردارى آنان در زندگانى پیشین است که از طریق تناسخ آن را دریافت کرده اند. این اعتقاد جنبه ی اقتصادی و بی عدالتی و ظلم نداشته است، بلکه از باب گناه ارواح پیشینیان بوده است.]  فروتر از این چهار طبقه، گروهى از بومیان غیرآریایى هندوستان بودند که نجس ها (Untouchables) نامیده مى شدند. افراد این طبقه به هیچ وجه حق نداشتند در محله هاى آن طبقات چهارگانه تردد کنند و هر گاه از باب ضرورت براى حمل زباله و گدایی به اماکن آنان مى رفتند، موظف بودند با صداى بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه افراد طبقات بالا به این گروه بیفتد. در این صورت، بیننده باید با غسل خود را طاهر کند. داد و ستد نیز از راه دور، با گذاشتن پول در مکانى و تقاضاى متاع با فریاد و اختفاى کامل انجام مى گرفت. گوش دادن به تلاوت کتاب هاى مقدس نیز بر آنان حرام بود و اگر فردى از ایشان در این مورد استراق سمع مى کرد، او را سخت مجازات می کردند. حتی افراد طبقه ی نجس ها به این وضع خو گرفته و آن را حق مى پنداشتند و باور داشتند. هر گونه اقدامى براى کم کردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود ۲۰۰۰ طبقه فرعى که به تدریج در ضمن آن چهار طبقه پدید آمده ) و دفاع از نجس ها، خلاف شرع و غیرمقبول بود. البته این سنت اجتماعى در سال ۱۹۵۵ رسماً لغو شد و تنها جلوه هایى از آن باقى است.

   رود خروشان و پر برکت گنگ (Ganga) به معناى تندرو که در بخش بزرگى از هندوستان جریان دارد، از تقدس بالایى برخوردار است و غسل کردن در آن، به خصوص در شهر بنارس (Benares)، عبادتى مهم شمرده مى شود. گل نیلوفر (Padma) نیز بسیار مقدس است. اهیمسا (hinsa – A)  به معناى پرهیز از آزار جانداران اصل مهمى است که در زمان هاى بعد، تحت تعالیم مهاویرا مورد توجه قرار گرفت و تاکنون به شدت رعایت مى شود. این آموزه خوردن گوشت حیوانات را عملى غیر اخلاقى مى داند و این مساله اثر عجیبى بر شیوه زندگى هندوان باقى گذاشته است. هندوان جسد مردگان خود را مى سوزانند و خاکستر آن را بر روى رود گنگ بر باد مى دهند. قبلاً سنت مذهبى هندوان این بود که هنگام سوزاندن جسد مرد متوفى، همسر وى نیز به نشانه ی وفادارى میان توده هاى هیزم مى خوابید و همراه شوهر مى سوخت و براى تشویق زنان به این امر به وى لقب ستى (Sati) به معناى بانوى وفادار و بافضیلت عطا مى شد. اگر احیاناً زنى تاب و تحمل این فداکارى را در خود نمى یافت پس از مرگ شوهر موى سر خود را مى تراشید و جلاى وطن مى کرد. زنده سوزاندن زوجه را انگلیسی ها پس از سلطه بر هندوستان در سال ۱۸۲۹ م ممنوع کردند.

   در دوره ی برهمنى (سال هاى ۸۰۰ ق .م . تا ۵۰۰ ق .م .) آیین قربانى برای رفع حاجات به افراط گرایید و با توسعه ی آن مسائل عمیق دینى به فراموشى سپرده شد. قربانى اسب و چیزهاى دیگر آسیب شدیدى به اقتصاد کشور وارد آورد و خزانه پادشاه را تهى کرد. از این رو، برهمنان چاره کار را در اصلاح دین دیدند و بدین منظور براهمناها را پدید آوردند که مشتمل بر دو بخش است : الف. آرنیاکاها (Aranyakas) یعنى جنگل نامه، مشتمل بر مسائل مورد نیاز اهل ریاضت؛
ب. اوپانیشادها (Upanishads) به معناى نزدیک نشستن، کنایه از آموختن اسرار دین. اوپانیشادها بعداً شهرت زیادى پیدا کرد. اوپانیشاد به نام ودانتا (Vedanta) به معناى پایان وداها نیز خوانده مى شود. این کتاب درون وداها را مى شکافد و توجه مردم را از آداب و رسوم ظاهرى به اسرار درونى و مفاهیم باطنى جلب مى کند.

   هندوها به خداى حقیقى جهان نیز معتقد بودند و او را برهما (Brahman) به معناى قائم بالذات و ازلى و ابدى مى نامند. آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادى خویش را در فضاى باز برگزار می کردند و به خدایانى مذکر که معمولاً نماد اجرام آسمانى بودند، عقیده داشتند. در دوران هاى بعد بتهایى بى شمار و بتخانه هایى باشکوه و گوناگون ساختند و خدایانى مانند الهه ی مادر، الهه ی زمین، مار کبرا و غیره را به مجموعه خدایان خود مى افزودند.
خدایان تثلیث هندو (Trimurti Hindu) عبارتند از:       

1. برهما (Brahman)، خداى ایجاد کننده   
2. شیوا (Siva) خداى فانى کننده که مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است. رقص شیوا نقش او را در ایجاد و انهدام نشان مى دهد. 
3. ویشنو (Vishnu) خداى حفظ کننده. جلوه هاى دهگانه ی این خدا براى مردم در طول تاریخ عبارت است از: ماهى، لاک پشت، گراز، موجود نیمه آدم و نیمه شیر، کوتوله، راماى تبر به دست، راما، کریشنا، بودا و کَلکى ( کلکى موعود آخر الزمان است که براى اصلاح جهان، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید، ظاهر خواهد شد.)   
   آیین هندو فرقه هاى بى شمارى دارد که با یکدیگر در صلح و صفا به سر مى برند. پیروان هر یک از این فرقه ها بر جنبه ی خاصى از دین تاکید مى کنند و معمولاً به یکى از خدایان روى مى آورند. طرفداران هر یک از شیوا و ویشنو جمعیت بزرگى را تشکیل مى دهند. شیواپرستان عورت شیوا را نیز مى پرستند و آن را "لینگا" مى نامند. مجسمه هاى لینگا و معابد آن نیز فراوان است. از جمله ۱۲ بتخانه بزرگ و باشکوه که به افتخار لینگا و براى پرستش آن بنا کرده بودند، معبد "سومنات" است. ثروت هنگفت و خیال انگیز آن بتخانه که چهارده گنبد طلا داشت، سلطان محمود غزنوى را تحریک کرد تا به سال ۴۱۶ هجرى قمرى به سوى آن لشکر کشد و خزائن انباشته از زر و سیم و گوهرهاى گران بهاى آن را که طى قرن ها گرد آمده بود، تاراج کند. هندوان حمله هاى سابق وى به بتخانه هاى دیگر را به علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجیه مى کردند. افرادى از شیواپرستان، به نام لینگاوات (vat – Linga) یعنى حاملان لینگا، که مسلکشان در قرن دوازدهم میلادى پایه گذارى شده است، پیوسته مجسمه اى از لینگا را که داخل کیف کوچکى است به گردن آویخته دارند. فرقه هاى شکتى (Sakti) به معناى نیرو، معتقدند قوه ی الهى در جنس لطیف قرار دارد. از اینجاست که در معابد شکتى زنانى جوان مى رقصند. برخى از این فرقه ها رقص هاى تند، آوازهاى بلند و حرکات عجیب [به ظاهر جنون آمیز] را براى تکامل روحى لازم مى دانند.

   از موارد دیگر در این دین، "نظریه ی تناسخ و تصور کارما" است. بر اساس قانون کارما (Karman)  به معناى کردار، آدمى نتیجه ی اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در این جهان مى بیند. کسانى که کار نیک انجام داده اند، در مرحله ی بعد زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان که کار بد مى کنند، در بازگشت با بینوایى و بدبختى دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شکل حیوان بازگشت کنند. به عقیده برخى تناسخیان، بازگشت انسان ها ممکن است به یکى از چهار صورت زیر باشد که تصادفاً به ترتیب الفبا از جمادات تا انسان ها را شامل مى شود:

1. رسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در جمادات          
2. فسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در نباتات           
3. مسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در حیوانات       
4. نسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در انسان ها

   هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه ی تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر رنج گرفتار است. تنها راه رهایى انسان از گردونه ی تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر درد، پیوستن به نیروانا (Nirvana) که به خاموشى و آرامش دلالت مى کند. نیروانا مورد توجه بوداییان واقع شده است .

   از دیگر موارد تفکر هندوان، "فلسفه وحدت وجود" است. حکیمان و دانشمندان هندو مى گویند خدایان بى شمار آن دین همه مظاهر یک خداى واحد و بزرگ اند و تمام موجودات بخش هایى از کالبد عظیم الوهیت به شمار مى روند. از دیدگاه آنان این جهان و همه ی اجزاى آن در حقیقت خیالى بیش نیست. این خیال را "مایا" (Maya) یعنى فریب و وهم مى نامند. به عقیده ی آنان تمام این صورت هاى وهمى سرانجام نابود مى شوند و تنها برهما که ثابت و پایدار است، باقى مى ماند.
   اصول ایمان هندوان چهار چیز است: 1. الوهیت روح ؛ 2. وحدت موجودات ؛ 3. وحدت خدایان ؛ 4. وحدت مذاهب و ادیان. آیین هندو با خود محورى میانه اى ندارد و یک هندو مى تواند علاوه بر آیین خود به هر یک از ادیان جهان بگرود. با این وصف، برخی از شدیدترین تعصب ها را مى توان میان برخی هندوان یافت.

   یکی دیگر از اعتقادات هندوان، به "فلسفه یوگی یا روش جوکیان" معروف است. به عقیده هندوان، دستیابى به حقیقت یا اتحاد با خداى توانا از طریق یوگا (Yoga) یعنى یوغ نهادن حاصل مى شود. یوگا به ریاضت هاى سخت و طاقت فرسا دلالت مى کند و معمولاً با نشستن آرام و پیوسته به شکل چهار زانو و همراه با تأمل انجام مى گیرد، اما شیوه هایى دیگر نیز معمول است، مانند ایستادن، وارونه ایستادن، خم شدن و آویختن دست ها و زیستن بر روى تختى که در سراسر آن میخ هاى تیزى سر بر آورده است. این امور چه بسا براى سال ها ادامه یابد و با مشقت هایى دیگر مانند در تشنگی و گرسنگی به سر بردن همراه باشد. با آنکه هدف از ریاضت وصول به حقیقت است، گاهى کشف و کراماتى را پدید مى آورد. یوگى (Yogin) معمولاً آن امور را مانع کمال خود مى داند. حبس دم نیز به گونه اى است که بر اثر تمرین هاى سخت تنفس کاهش مى یابد و یوگى در طول سال به چند نفس بسنده مى کند. همچنین ضربان نبض و سایر کارهاى بدن را مى توان با یوگا در اختیار گرفت. در همه ی این حالات بدن شیوه هاى نوى را بر مى گزیند و زنده مى ماند. چه بسا یک یوگى را به مدت شش ماه دفن کنند و پس از این مدت قبر او را بشکافند و او را بیرون آورند و وى با یک بار تنفس زندگى را از سر گیرد. توانایی هاى دیگرى نیز براى برخى از آنان تصور مى گردد، مانند رهایى از جاذبه زمین، متوقف کردن قطار، به جوش آوردن آب با یک نگاه و غیره.